Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
separate ammunition
مهمات مجزا
separate loading
مهمات مجزا
Other Matches
antimateriel ammunition
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
abstracted
مجزا
disjunct
مجزا
knock down
مجزا
distinct
مجزا
ditinct
مجزا
separable
مجزا
distinguishing
مجزا
discrete
مجزا
apartfrom
مجزا از
spot footing
پی مجزا
free-standing
مجزا
single line
خط مجزا
several
مجزا
isolate
مجزا کردن
separate
مجزا کردن
discrete particle
ذره مجزا
discrete source
چشمههای مجزا
discrete values
مقادیر مجزا
garrison house
پادگان مجزا
isolating
مجزا کردن
isolates
مجزا کردن
discrete packets
بستههای مجزا
separated
مجزا کردن
abstractedly
بطور مجزا
detached
ستون مجزا
single line
ردیف مجزا
decollate
مجزا کردن
isles
مجزا کردن
isle
مجزا کردن
stepping
واحد مجزا
step
واحد مجزا
separates
مجزا کردن
disassemble
مجزا کردن
indiscrete
غیر مجزا
apart
مجزا غیرهمفکر
knock down
مجزا کردن
lone
مجزا ومنفرد
abstracts
مجزا کردن
separate sewer
شبکه مجزا
semidetached
نیمه مجزا
separate loading
مجزا پرشونده
unit assembly
یک قطعه مجزا
abstract
مجزا کردن
individual controls
کنترلهای مجزا
seclude
مجزا کردن
abstracting
مجزا کردن
munitions
مهمات
ammo
مهمات
ordnance
مهمات
munition
مهمات
ammunition
مهمات
ordnace
مهمات
discretely
بطور مطلق یا مجزا
insulate
با عایق مجزا کردن
isolated double bond
پیوند دوگانه مجزا
canalization
به صورت مجزا دراوردن
insulating
با عایق مجزا کردن
individ
بطور مجزا شخصا
free standing columns
ستونهای مستقل یا مجزا
insulates
با عایق مجزا کردن
facility
ساختمان بزرگ مجزا
individual units
یکانهای منفرد یا مجزا
ammunition credit
سهمیه مهمات
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
ammunition condition
وضعیت مهمات
ammunition handler
متصدی مهمات
ammunition chest
جعبه مهمات
armed ammunition
مهمات مسلح
artillery ammunition
مهمات توپخانه
ammunition trains
بنه مهمات
ammunition dump
زاغه مهمات
ammunition dump
انبار مهمات
ammunition pit
چاله مهمات
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
ammunition pit
زاغه مهمات
ammunition lot
نوبه مهمات
ammunition depot
انبار مهمات
service ammunition
مهمات رزمی
service ammunition
مهمات جنگی
ball ammunition
مهمات مانوری
munitioneer
مهمات ساز
live ammunition
مهمات جنگی
inert ammunition
مهمات مشقی
inert ammunition
مهمات بی اثر
explosive ordnance
مهمات منفجره
fixed ammunition
مهمات ثابت
munitions of war
مهمات جنگی
piggy back
کیسه مهمات
blank ammunition
مهمات مانوری
blank ammunition
مهمات مشقی
caisson
صندوق مهمات
caisson
واگون مهمات
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
cook off
گل کردن مهمات
drill ammunition
مهمات مشقی
practice ammunition
مهمات مشقی
igloo space
زاغههای مهمات
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
inert
مهمات مشقی
tracers
مهمات رسام
loads
بارگیری مهمات
magazines
انبار مهمات
bunker
زاغه مهمات
bunkers
زاغه مهمات
caves
زاغه مهمات
load
بارگیری مهمات
lot
نوبه مهمات
magazine
انبار مهمات
ammunition barricade
بستههای مهمات
cave
زاغه مهمات
ammo zero
مهمات تمام
live
مهمات جنگی
ammunition carrier
مهمات بیار
tracer
مهمات رسام
lived
مهمات جنگی
cut sheet feeder
تغذیه کننده کاغذ مجزا
comparmentalize
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
caption code
رمز نویسی با متن مجزا
type load
نوع مهمات هواپیما
wracked
قفسه مهمات و وسایل
type load
نوع بار مهمات
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
destruction area
منطقه تخریب مهمات
shell room
انبار مهمات ناو
semifixed
مهمات نیمه ثابت
prescribed load
بار مهمات مجاز
magazine space
محوطه زاغه مهمات
gunrunner
قاچاقچی اسلحه و مهمات
gun room
مخزن مهمات درکشتی
ordnance
مهمات ساز وبرگ
lot number
شماره نوبه مهمات
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
igloo space
زاغه بتونی مهمات
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
inventory lot
نوبه ذخیره مهمات
ordnance
مربوط به اسلحه و مهمات
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
ammo plus
مهمات بیش از نصف
ammo minus
مهمات کمتر از نصف
arsenal
انبار مهمات جنگی
arsenals
انبار مهمات جنگی
armement
مهمات کشتی جنگی
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
ammunition lift capability
مقدورات حمل مهمات
rack
قفسه مهمات و وسایل
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
ammunition point
نقطه اماد مهمات
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
racked
قفسه مهمات و وسایل
ammunition depot
محل تدارک مهمات
ammunition day of supply
روز اماد مهمات
ammunition credit
سهمیه مهمات ذخیره
racks
قفسه مهمات و وسایل
wracks
قفسه مهمات و وسایل
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
matrix isolation spectroscopy
طیف بینی مجزا شده درماتریس
fanning
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
fanned
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
comma delimited file
فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
scalar
مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
unit assembly
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
fan
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
ammunition lift capability
فرفیت حمل ونقل مهمات
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
feed belt
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
color codig
علامت گذاری کردن مهمات
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
practice ammunition
مهمات مخصوص تمرین هدف
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
dunnage
روپوش مهمات ضربه گیر
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
pitches
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
cell
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
continuous tone image
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
trivial segmentation
ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
sue and losse part
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
cells
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
magazine flooding system
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
tarpaulin
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
tarpaulins
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
small lot
نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
inventory lot
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
depots
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com