English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (43 milliseconds)
English Persian
engineer مهندسی کردن
engineered مهندسی کردن
engineers مهندسی کردن
Search result with all words
to anneal سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
to tap ولتاژ مشخص کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
to plug متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
to fold up به بالا کج کردن [مهندسی]
to hinge up به بالا کج کردن [مهندسی]
to tilt up به بالا کج کردن [مهندسی]
to turn up [collar] به بالا کج کردن [مهندسی]
to block and bleed [valve] مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
to zeroize صفر کردن [مهندسی]
to zeroise [British E] صفر کردن [مهندسی]
Other Matches
to react to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
to respond to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
engineers قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineered قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineer قسمت مهندسی رسته مهندسی
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
engineer مهندسی
architecht's scale خط کش مهندسی
engineer's scale خط کش مهندسی
slide rule خط کش مهندسی
sliding rule خط کش مهندسی
engineering مهندسی
engineered مهندسی
slide rules خط کش مهندسی
engineers مهندسی
engineering steel فولاد مهندسی
quality engineering مهندسی کیفیت
structural engineering مهندسی محاسب
gas engineering مهندسی گاز
sappers قسمت مهندسی
sapper قسمت مهندسی
engineering office دفتر مهندسی
engineering surveys مطالعات مهندسی
sanitary engineering مهندسی بهداشت
hydrulic engineering مهندسی هیدرولیک
radio engineering مهندسی رادیو
knowledge engineer مهندسی اگاهی
knowledge engineer مهندسی دانش
to come to a stop ایستادن [مهندسی]
knowledge engineering مهندسی معلومات
radar engineering مهندسی رادار
fuel engineering مهندسی سوخت
engineering material مصالح مهندسی
engineering economics اقتصاد مهندسی
architecht's scale خط کش مقیاس مهندسی
computer engineering مهندسی کامپیوتر
communication engineering مهندسی مخابرات
combat engineer مهندسی رزمی
illuminating engineering مهندسی روشنایی
chemical engineering مهندسی شیمی
mechanical engineering مهندسی مکانیک
abrasive cutting برش [مهندسی]
genetic engineering مهندسی ژنتیک
social engineering مهندسی اجتماعی
metallurgical engineering مهندسی متالوژی
civil engineering مهندسی ساختمان
municipal engineering مهندسی شهرسازی
lighting engineering مهندسی روشنایی
division engineer مهندسی لشگر
theodo;ite دوربین مهندسی
system engineering مهندسی سیستم
engineer battalion گردان مهندسی
electric engineering مهندسی برق
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
engineer division قسمت مهندسی
highway engineering مهندسی جاده سازی
diode یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
human factors engineering مهندسی عوامل انسانی
capacitor خازن [فیزیک] [مهندسی]
rectifier دیود [فیزیک] [مهندسی]
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
diode دیود [فیزیک] [مهندسی]
rectifier یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
high frequency engineering مهندسی فرکانس بالا
parallax error خطای پارالاکس [مهندسی]
gas cutting برشکاری گازی [مهندسی]
official calibration واسنجی رسمی [مهندسی]
division engineer یکان مهندسی لشگر
flame cutting جوش بری [مهندسی]
software engineering مهندسی نرم افزار
tin snips قیچی اهن بر مهندسی
telephone engineering تکنیک یا مهندسی تلفن
abrasive cutting اره کاری [مهندسی]
superconductor ابررسانا [فیزیک] [مهندسی]
to come to a stop از کار افتادن [مهندسی]
light current engineering مهندسی جریان ضعیف
cutting wire سیم برش [مهندسی]
catch [latch] دندانه [چفت] [مهندسی]
pioneer unit یگان مهندسی رزمی
genetic engineering مهندسی زاد شناختی
to come to a stop متوقف شدن [مهندسی]
theodolite زاویه سنج مهندسی
low voltage engineering مهندسی فشار ضعیف
theodolites زاویه سنج مهندسی
tunnel diode مهندسی دیود تانل
self-aligning <adj.> خود تنظیمگر [مهندسی]
civil engineering مهندسی راه و ساختمان
precision engineering مهندسی ابزار دقیق
cutting press پرس قطع کننده [مهندسی]
point [wall socket] [British] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
convenience outlet [American] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
engineering drawing طراحی و نقشه کشی مهندسی
discharge rate [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
diode دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
rectifier دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
electrical circuit مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
mechanical equilibrium تعادل استاتیک [فیزیک] [مهندسی]
static equilibrium تعادل استاتیک [فیزیک] [مهندسی]
mechanical equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
static equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
Parts-per notation بخش در یکای سنجش [مهندسی]
uprating بهبود میزان کارائی [مهندسی]
power point [British] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
accumulator باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
notch دستگیره [دندانه] [چفت] [مهندسی]
Internet مهندسی و مدیریت اینترنت است
adjustable stop توقف قابل تنظیم [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
Barlow's wheel چرخ بارلو [مهندسی برق]
railroad engineering مهندسی یا تکنیک راه اهن
oil level indicator نشانگر سطح روغن [مهندسی]
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
receptacle پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
IAB مهندسی و مدیریت اینترنت است
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
socket [wall socket] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
high frequency electrical engineering مهندسی برق فرکانس بالا
high tension engineering مهندسی فشار قوی الکتریکی
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
automotive engineering تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
globe valve شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
to start up something دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
cae Engineering ComputerAided مهندسی توسط کامپیوتر
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
to put something into operation دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
globe valve شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
to tap وسط مداراتصال دادن [الکترونیک یا مهندسی برق]
dimensionless quantity کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
guarded output خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
deep discharge تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
ices System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
to tap با پایانه در وسط مداراتصال دادن [الکترونیک یا مهندسی برق]
default تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default setting تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default value تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
set value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
set value تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default setting تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
stressing یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
fence روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
stresses یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
fortran یک زبان سطح بالابرای انجام محاسبات ریاضی علمی و مهندسی
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
macdraw معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
internationals ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
0.02 mm - Point-zero-two millimeters [American E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
0.02 mm - Nought-point-nought-two millimetres [British E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
bionics مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com