English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
print مواد چاپی
printed مواد چاپی
prints مواد چاپی
letter press مواد چاپی
printed matter مواد چاپی
Search result with all words
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
Other Matches
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
letterpress چاپی
typographic چاپی
misprint اشتباه چاپی
misprint غلط چاپی
prints عکس چاپی
print عکس چاپی
printed عکس چاپی
etched circuit مدار چاپی
misprints غلط چاپی
misprints اشتباه چاپی
pamphlets رساله چاپی
fully formed characters کاراکترهای چاپی
hard copy نسخه چاپی
infusion of tea دم کردن چاپی
billhead بروات چاپی
letters حرف چاپی
letter حرف چاپی
printouts نتیجه چاپی
pamphlet رساله چاپی
printed circuit مدار چاپی
printed matter اوراق چاپی
printed wiring سیمکشی چاپی
editorially بطور چاپی
printout نتیجه چاپی
small print حروف چاپی ریز
printed circuit board تخته مدار چاپی
misprint غلط چاپی کردن
soft copy نسخه غیر چاپی
typal شبیه حروف چاپی
misprints غلط چاپی کردن
ampersand علامت چاپی & به معنای "و"
hard-copy output نسخه [خروجی] چاپی
library edition چاپی که درخودکتابخانه باشد
to pull a proof نمونه چاپی دراوردن
letterpress وابسته بحروف چاپی
printouts نسخه چاپی نتیجه نهایی
lebrary edition چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
mother board برد مدار چاپی اصلی
letter head کاغذیکه نشان چاپی دارد
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
printout نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
script font فونت چاپی شبیه به دستخط
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
hard copy نسخه ملموس خروجی چاپی
face value <idiom> عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
print hand دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
billhead کاغذی که شبیه برات چاپی است
motherboard تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
print letters دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
Proof – reading. غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
pcb Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
past performances سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
galley نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
linocut چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
proofroom اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
sic علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
secret ballot ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
sick علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
ascender مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
special handling ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
print shop بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
controller وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controllers وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
expansion board برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
micros ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micro ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar codes دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar code دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
rat's nest یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
ion deposition فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
expansion unit وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
materials مواد
provisions مواد
material مواد
supplies مواد
twelvemo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
materials transfer notes دستورانتقال مواد
feed stock مواد اولیه
fine aggregate مواد ریز
fission products مواد اتمی
fixed material مواد پایدار
organic compound مواد آلی
cohesive material مواد چسبا
glacial drift مواد یخرفته
joint filling compound مواد درزبندی
washing agent مواد شوینده
coherent materials مواد چسبنده
dissolved solids مواد محلول
suspended load مواد غوطه ور
supplies officer مسئول مواد
direct material مواد مستقیم
testing of materials ازمایش مواد
defense articles مواد پدافندی
substitute material مواد جانشینی
organic compound مواد شیمیایی
excess stock مواد اضافی
cryptomaterial مواد رمز
composite material مواد مرکب
cohesive materials مواد چسبنده
explosive ordnance مواد منفجره
fatigue of material فرسودگی مواد
fertile meterial مواد بارخیز
overburden مواد رویی
practice material مواد تمرینی
materials handling جابجایی مواد
material costs هزینههای مواد
material control کنترل مواد
material balance موازنه مواد
maintenance materials مواد تعمیرات
magnetic materials مواد مغناطیسی
materials management مدیریت مواد
materials requisition درخواست مواد
organic materials مواد الی
operating supplies مواد کمکی
off the shelf مواد در دسترس
natural products مواد طبیعی
narcotic drugs مواد مخدر
muffling material مواد میرایی
miscellaneous provisions مواد متفرقه
producer's goods مواد تولیدی
radioactive material مواد رادیواکتیو
intromission مواد الحاقی
insulating material مواد عایق
insulating compound مواد عایق
instructional material مواد اموزشی
instruction material مواد درسی
inorganic materials مواد غیرالی
sealing compound مواد ضد نشت
qualifying clauses مواد اصلاحی
joint filler مواد درزبندی
colorant مواد رنگی
purview مواد اساسی
jointing material مواد پرکننده
joint sealing material مواد درزبندی
indirect materials مواد غیرمستقیم
nutrition مواد غذائی
proteins مواد سفیدهای
protein مواد سفیدهای
explosives مواد سوزا
raw materials مواد خام
raw materials مواد اولیه
raw material مواد خام
oddments مواد گوناگون
backing material مواد محافظ
active material مواد عامل
petroleum مواد نفتی
lubricant مواد روغنی
lubricants مواد روغنی
acetone bodies مواد استونی
bill of materials فهرست مواد
bill of material فهرست مواد
assets مواد لازم
balsamic materials مواد بلسانی
alluvial deposit مواد رسوبی
stocks مواد ذخیره
fix مواد مخدره
mineral مواد معدنی
acaricide مواد کنه کش
fixes مواد مخدره
medics مواد دارویی
accessory substances مواد فرعی
supplies research تحقیق درخصوص مواد
surface active agents مواد فعال در سطح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com