English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (9 milliseconds)
English Persian
parallel موازی
paralleled موازی
paralleling موازی
parallelled موازی
parallelling موازی
parallels موازی
shunt موازی
shunted موازی
shunts موازی
coaxial موازی
Other Matches
paralleling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
shunt موازی موازی فرعی
shunted موازی موازی فرعی
shunts موازی موازی فرعی
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
parallel ruler خط کش موازی
two parallel lines دو خط موازی
parallel reading خواندن موازی
shunt مقاومت موازی
pyeonhi seogi موازی ایستادن
centronics interface رابط موازی
parallelled برابر خط موازی
collimator موازی ساز
parallel processor پردازنده موازی
parallel run اجرای موازی
parallel processor موازی پرداز
parallel processing پردازش موازی
parallel printing چاپ موازی
paralleling برابر خط موازی
shunted مقاومت موازی
shunt element عنصر موازی
parallelling برابر خط موازی
running in parallel پردازش موازی
shunts مقاومت موازی
parallel transmission ارسال موازی
along موازی با طول
serioprallel دنبالهای و موازی
parallel transmission انتقال موازی
axially parallel موازی محوری
shunt capacitor خازن موازی
parallel transmission مخابره موازی
parallel system شبکه موازی
parallel storage انبارش موازی
parallel storage انباره موازی
parallel sheaf مروحه موازی
parallel printer چاپگر موازی
parallel column ستونهای موازی
parallel feed خورد موازی
parallel conversion تبدیل موازی
paralleled برابر خط موازی
parallel connection اتصال موازی
parallels برابر خط موازی
parallel access دستیابی موازی
parallel adder افزایشگر موازی
doube bead گچ بری موازی
parallel cells یاختههای موازی
parallel circuit مدار موازی
antiparalle موازی ناهمسو
parallel computer کامپیوتر موازی
parallel برابر خط موازی
parallel interface رابط موازی
parallel operation عملیات موازی
machinist vise گیره موازی
parallel operation عملکرد موازی
parallel port درگاه موازی
parallel operation عمل موازی
flashes معدن موازی سریع A/D.
flashed معدن موازی سریع A/D.
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
parallel perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
flash معدن موازی سریع A/D.
to draw parallels خطهای موازی کشیدن
to flatten out بازمین موازی شدن
series parallel connection اتصال سری- موازی
swings پیچیدن موازی اسکیها
to flatten out موازی زمین پروازکردن
parallels موازی کردن اسکیها
twentyfive yard line خط 52 یاردی موازی خط پایانی
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
parallelling موازی کردن اسکیها
swing پیچیدن موازی اسکیها
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
parallel موازی کردن اسکیها
five yard line خط داخلی و موازی خط کناری
gules خطوط موازی عمودی
ideal paralleling مدار موازی ایده ال
jet turn چرخش موازی اسکی ها
multiple transformer مبدل با اتصال موازی
offside line خط فرضی موازی با دروازه
paralleled موازی کردن اسکیها
parallel input output ورودی و خروجی موازی
parallel gap welder جوشگر شکاف موازی
one point perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access با دست یابی موازی
parallel adder جمع کننده موازی
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
parallel clamp گیره پیچی موازی
collimate موازی قرار دادن
parallel search storage انباره جستجوی موازی
bowling crease خط موازی جلوی پایه ها
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
branch extension اتصال موازی فرعی
paralleling موازی کردن اسکیها
parallel resonant circuit مدار همنوای موازی
clamp base vise گیره با فکهای موازی
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
parallelled موازی کردن اسکیها
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
to decline from the parallel از حالت موازی خارج شدن
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
connect in parallel بطور موازی اتصال دادن
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
paralleling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
magnetic shunt اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
rejector اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
shunt موازی کردن بستن بسته شدن
paralleled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
shunted موازی کردن بستن بسته شدن
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
multidimensional تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
strainght running فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
parallel خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
parallels خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railings تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
shunts موازی کردن بستن بسته شدن
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
parallelled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
paralleling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
parallel داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
parallelling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
stem turn پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
connection اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
fishbone mine سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
connexions اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
serials قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serial قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
interface پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
shooting line خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
parallel مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paraheliotropism موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
parallel تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
hexapla کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
paralleled مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
infinity مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
parallel بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
paralleled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelling مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
parallelled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
word کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
worded کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
parallels مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
centronics interface واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
columns خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
serials کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
column خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
serial کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
MISD معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد
enhances استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhancing استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
carding brush شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com