Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English
Persian
authorial
موبوط به مصنف یا نویسنده
Other Matches
penster
نویسنده بویژه نویسنده مزدور
writer
مصنف
writers
مصنف
author
مصنف
hymnist
مصنف سرود
penman
مصنف ادیب
composer
سازنده مصنف
rhapsodist
مصنف راپسودی
composers
سازنده مصنف
autographing
دستخط خود مصنف
autographed
دستخط خود مصنف
autograph
دستخط خود مصنف
autographs
دستخط خود مصنف
craftsman
نویسنده
quill driver
نویسنده
authoress
نویسنده زن
writer
نویسنده
composers
نویسنده
the present writer
نویسنده
composer
نویسنده
writers
نویسنده ها
scrivener
نویسنده
scribbler
نویسنده بد
craftsmen
نویسنده
penwoman
زن نویسنده
penman
نویسنده
writers
نویسنده
author
نویسنده
wordsmith
نویسنده
authors
نویسنده ها
report writer
نویسنده گزارش
drafter
نویسنده پیام
fantast
نویسنده خیالپرست
garreteer
نویسنده بی نوا
technical writer
نویسنده فنی
neoteric
نویسنده تازه
devil
نویسنده مزدور
hacked
نویسنده مزدور
hacks
نویسنده مزدور
hack
نویسنده مزدور
devils
نویسنده مزدور
author
نویسنده موسس
matthew
نویسنده انجیل متی
mannerism
سبک بخصوص نویسنده
idem
همان نویسنده در همانجا
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
librettists
نویسنده اشعار اپرا
librettist
نویسنده اشعار اپرا
auctorial
منسوب به نویسنده یا مولف
to make good as a writer
نویسنده موفقی شدن
reporter
جمله ساز نویسنده ناصادق
mannerisms
سبک بخصوص نویسنده
nomographer
نویسنده کتاب درباره
pen-names
نام مستعار نویسنده
encyclopaedist
نویسنده دایره المعارف
pen-name
نام مستعار نویسنده
pen name
نام مستعار نویسنده
bel esprit
سخنران یا نویسنده باذوق
hagiologist
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
headliner
نویسنده سرمقاله روزنامه
screenwriters
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
phraseologist
جمله ساز نویسنده ناصادق
posthumous
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
city editor
نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
screenwriter
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
comedist
نویسنده نمایشهای خنده دار
He fabcies himself as a writer (author).
به خیال خودش نویسنده است
memorialist
نویسنده یاد بود یا لوحه
magazin
نویسنده مقاله برای مجله
hagiographer
نویسنده شرح حال مقدسین
wanted clerks
دبیر یا نویسنده لازم است
tragedian
نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
pornographer
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
belletrist
نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
dramaturge
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
monographist
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
heading
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
headings
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
think piece
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
free lance
مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
publicists
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
symbolist
نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
liter any executor
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
jude
یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
holotype
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
copyright
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyright
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye'
[by Salinger / work title]
! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت !
[نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyrights
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyright
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
grub
مزدور نویسنده مزدور
grubbed
مزدور نویسنده مزدور
grubs
مزدور نویسنده مزدور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com