Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
internal combustion engine
موتور احتراق داخلی
internal combustion engines
موتور احتراق داخلی
Search result with all words
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
Other Matches
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
internal combustion
احتراق داخلی
order of fire
ترتیب احتراق موتور
ignition system
سیستم احتراق موتور
timing
تنظیم زمان احتراق موتور
precombustion chamber engine
موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
hot test
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
internal combustion engine
موتور احتراقی داخلی
internal combustion engines
موتور احتراقی داخلی
hung start
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
single phase induction motor
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
seeting on fire
احتراق
inflammation
احتراق
oxidization
احتراق
ignition
احتراق
lighting
احتراق
explosion
احتراق
combustion
احتراق
explosions
احتراق
firing
احتراق
deflagration
احتراق
arson
احتراق
burning
احتراق
premature ignition
احتراق زودرس
combustion efficiency
بازده احتراق
ignition device
وسیله احتراق
timing
زمان احتراق
ignition current
جریان احتراق
ignitability
قابلیت احتراق
misfiring
احتراق ناقص
magneto ignition
احتراق با مگنت
pre ignition
زود احتراق
ignition lag
تاخیر احتراق
combustible
احتراق پذیر
advanced ignition
اوانس احتراق
base ignition
احتراق تحتانی
burning brand
نوع احتراق
inexplosive
غیرقابل احتراق
ignition voltage
ولتاژ احتراق
ignition switch
کلید احتراق
ignition spark
جرقه احتراق
ignition pulse
ایمپولز احتراق
ignition pulse
ضربه احتراق
ignition
اشتعال احتراق
combustion
اشتعال احتراق
ignition pulse
پالس احتراق
combustible
قابل احتراق
ignitibility
قابلیت احتراق
heat of combustion
گرمای احتراق
flash point
نقطه احتراق
ignition by contact
احتراق تماسی
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
flame out
قطع احتراق
firing position
موقعیت احتراق
firing order
ترتیب احتراق
ignition by incandescence
احتراق التهابی
external combustion
احتراق خارجی
igniting spark
جرقه احتراق
igniter switch
کلید احتراق
ignitible
قابل احتراق
igniter switch
سوئیچ احتراق
ignitable
قابل احتراق
igniting agent
عامل احتراق
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
igniting point
نقطه احتراق
heating value
گرمای احتراق
heat value
گرمای احتراق
firing accessories
لوازم احتراق
ignition cable
کابل احتراق
ignition condition
حالت احتراق
combustion area
محفظه احتراق
combustion chamber
محفظه احتراق
sulphur
اصل احتراق
triple ignition
احتراق سه برقی
sulfur
اصل احتراق
ignition control
کنترل احتراق
dual ignition
احتراق دو برقی
combustor
محفظه احتراق
surface burning
احتراق سطحی
single ignition
احتراق تک برقی
combustion efficiency
راندمان احتراق
combustiblity
قابلیت احتراق
ignition circuit
مدار احتراق
combustibility
قابلت احتراق
ignition choke
پیچک احتراق
duplex ignition
احتراق دوگانه
ignition charge
خرج احتراق
molar enthalpy of combusion
انتالپی مولی احتراق
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
make and break ignition
احتراق با قطع و وصل
delay zction firing
عمل احتراق با تاخیر
combustible
جسم قابل احتراق
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
molar heat of combusion
گرمای مولی احتراق
combustor
سیستم احتراق توربین
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
ignition voltage
فشار الکتریکی احتراق
incombustibility
عدم امکان احتراق
explosively
بطور قابل احتراق
compression ingition
احتراق توسط فشار
incombustible
غیر قابل احتراق
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
burning brand
علامت احتراق نیمسوزی
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
preignition
احتراق قبل از وقت
ignition analyzer
اسیلوگراف کنترل احتراق
constant pressure combustion
احتراق در فشار ثابت
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
firedamp
گاز قابل احتراق معدن
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
capacitor discharge ignition
سیستم احتراق با انرژی زیاد
afterburning
عملیات بعد از احتراق سوخت
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
vaporizing combustor
سیستم احتراق توربین گاز
explosive
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
ignition
احتراق اتش زدن مشتعل کردن
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
plug nozzle
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfired
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfiring
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfire
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfires
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
igniter
ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
charactristic lenght
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
internal door
در داخلی
endogenous
داخلی
interior
داخلی
innate
داخلی
interiors
داخلی
municipal
داخلی
indoor
داخلی
anie
داخلی
ben
داخلی
territorial
داخلی
internal medicine
طب داخلی
esoteric
داخلی
internal
داخلی
in-
داخلی
domestic
داخلی
in
داخلی
intramural
داخلی
inside
داخلی
inner
داخلی
insides
داخلی
inland duty
گمرک داخلی
inland rules
قوانین داخلی
inland waterway
ابراه داخلی
internal bus
گذرگاه داخلی
inner bottom
جدار داخلی
inner harbor
بندر داخلی
inner liner
روکش داخلی
inner loop
حلقه داخلی
municipal law
حقوق داخلی
inferior planets
سیارههای داخلی
inferior conjunction
مقارنه داخلی
municipal court
دادگاه داخلی
imside dimension
اندازه داخلی
inboard aileron
شهپر داخلی
indoor antenna
انتن داخلی
in-fighting
جنگ داخلی
by low
نظامنامه داخلی
inner planets
سیارات داخلی
inner product
ضرب داخلی
interior guard
نگهبان داخلی
interior span
دهانه داخلی
interior wall
دیوار داخلی
intermediate structure
ساختمان داخلی
internal angle
زاویه ی داخلی
internal armature
ارمیچر داخلی
internal attack
تک داخلی یا تک از داخل
internal boffles
تیغههای داخلی
internal brake
ترمز داخلی
internal bus
مسیر داخلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com