Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
buffer stock
موجودی احتیاطی
Other Matches
res ipsa loquitur
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
stock evaluation
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
precautionary demand for money
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
stock
موجودی موجودی کالا
stocked
موجودی موجودی کالا
forgetfulness
بی احتیاطی
provisory
احتیاطی
precautionary
احتیاطی
improvidence
بی احتیاطی
contingency
احتیاطی
contingencies
احتیاطی
cautionary
احتیاطی
incautiousness
بی احتیاطی
indiscretions
بی احتیاطی
indiscretion
بی احتیاطی
want of precaution
بی احتیاطی
imprudence
بی احتیاطی
incaution
بی احتیاطی
inconsiderateness
بی احتیاطی
injudiciousness
بی احتیاطی
discretionary
احتیاطی
unwariness
بی احتیاطی
provident fund
وجوه احتیاطی
protective measures
تدابیر احتیاطی
preventive detention
توقیف احتیاطی
margin
بودجه احتیاطی
preventive action
اقدامات احتیاطی
detention pending trial
توقیف احتیاطی
precautionary motive
انگیزه احتیاطی
precautionary measures
اقدامات احتیاطی
improvidently
از روی بی احتیاطی
indiscreetly
از روی بی احتیاطی
incautiously
از روی بی احتیاطی
contingency fund
وجوه احتیاطی
measure of prevention
اقدام احتیاطی
carelessly
از روی بی احتیاطی
contingency insurance
بیمه احتیاطی
precautions
اقدام احتیاطی
imprudently
از روی بی احتیاطی
per incuriam
به علت بی احتیاطی
reserve fund
سرمایه احتیاطی
riding slip
خفت احتیاطی
margins
بودجه احتیاطی
Precautionary measures.
اقدامات احتیاطی
precaution
اقدام احتیاطی
caveat
پیش بینی احتیاطی
caveats
پیش بینی احتیاطی
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
safety precaution
پیش بینیهای احتیاطی
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
funded
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
contingent fund
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
holding
موجودی
minimum stock level
موجودی
balance in hand
موجودی
assets
موجودی
stock
موجودی
supplies
موجودی
storing
موجودی
store
موجودی
repertoire
موجودی
stocked
موجودی
excess stock
موجودی مازاد
stock account
حساب موجودی
safety stock
موجودی تضمینی
reserve stock
موجودی ذخیره
financial assets
موجودی مالی
exhaust bin level
فاقد موجودی
quick assets
موجودی نقدشو
idle stock
موجودی بی مصرف
exhaust bin level
اتمام موجودی
surplus stock
موجودی اضافی
stock accounting
حسابداری موجودی
stock control
کنترل موجودی
stock check
کنترل موجودی
stock taking
رسیدگی به موجودی
stock valuation
ارزیابی موجودی
stock audit
حسابرسی موجودی
out of stock;ex stock
از موجودی یاذخیره
surplus stock
موجودی مازاد
stock adjustment
تطبیق موجودی
inventory discrepancy
اختلاف موجودی
inventory control
کنترل موجودی
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
valuation of stock
ارزیابی موجودی
warehouse stock
موجودی انبار
stock adjustment
تعدیل موجودی
stock record
سابقه موجودی
inventory management
مدیریت موجودی
stock
موجودی ذخیره
stock
به موجودی افزودن
inventories
موجودی کالا
active stock
موجودی فعال
supplying
موجودی جایگیرموقتی
funded
موجودی سرمایه
supplying
موجودی لزوم
supply
موجودی جایگیرموقتی
buffer stock
موجودی ذخیره
funded
موجودی دارائی
fund
موجودی سرمایه
stock
موجودی انبار
stocked
به موجودی افزودن
stocked
موجودی ذخیره
stocked
موجودی انبار
inventory
لیست موجودی
inventory
فهرست موجودی
fund
موجودی دارائی
business inventories
موجودی تجاری
continuous inventory
موجودی مستمر
danger warning level
حداقل موجودی
inventory
موجودی کالا
cycle stock
موجودی فعال
supply
موجودی لزوم
supplied
موجودی جایگیرموقتی
supplied
موجودی لزوم
consumable stock
موجودی مصرفی
complete inventory
موجودی کامل
capital stock
موجودی سرمایه
stock in trade
موجودی کالای مغازه
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
raw material stock
موجودی مواد اولیه
cyclical stock check
کنترل موجودی دورهای
inventory
ذخیره موجودی اماد
inventory
صورت دارایی موجودی
stock
موجودی کالا ذخیره
stock control
کنترل موجودی انبار
safety stock
موجودی ذخیره انبار
liabilities
تعهد موجودی بانکی
spares stock
موجودی لوازم یدکی
portfolio
موجودی اوراق بهادار
stocked
موجودی کالا ذخیره
base stock control
کنترل موجودی مبنا
liability
تعهد موجودی بانکی
inventory reconciliation
تطبیق اسناد موجودی
continuous stock control
کنترل مستمر موجودی
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
maximum stock
حداکثر موجودی انبار
assets
موجودی شخص ورشکسته
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
stockage
وسایل موجودی در انبار
portfolios
موجودی اوراق بهادار
stock talking
سیاهه برداری از موجودی
raw stock
موجودی مواد خام
wardrobes
اشکاف موجودی لباس
wardrobe
اشکاف موجودی لباس
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
stock control
کنترل وسفارش موجودی انبار
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
dead stock
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
active stock
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
yield
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
warehouse refusal
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
yielded
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
To take an invevtory.
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp
[تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
continuous stock taking
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
max min system
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com