Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fund
موجودی دارائی
funded
موجودی دارائی
Other Matches
stock evaluation
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockade
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock
موجودی موجودی کالا
stocked
موجودی موجودی کالا
means
دارائی
havings
دارائی
asset
دارائی
holding
دارائی
fortunes
دارائی
fortune
دارائی
estates
دارائی
funded
دارائی
fund
دارائی
belongings
دارائی
property
دارائی
estate
دارائی
assets
دارائی
asset ownership
مالکیت دارائی
quick asset
دارائی نقدی
holding
دارائی سهام
national asset
دارائی ملی
net asset
دارائی خالص
moveable property
دارائی منقول
net wealth
دارائی خالص
property insurance
بیمه دارائی
legal asset
دارائی قانونی
state property
دارائی دولت
chattel
دارائی منقول
bank asset
دارائی بانک
equity capital
دارائی خالص
estates
دارائی فردمتوفی
tangible assets
دارائی مرئی
tangible property
دارائی مادی
tangible property
دارائی محسوس
tangible property
دارائی عینی
family asset
دارائی خانوادگی
movable
دارائی منقول
value of assets
ارزش دارائی ها
capital asset
دارائی سرمایهای
earning asset
دارائی سوداور
distraint
توقیف دارائی
equities
دارائی خالص
portfolios
سند دارائی ها
estate
دارائی فردمتوفی
fixed asset
دارائی ثابت
finance ministry
وزارت دارائی
portfolio
سند دارائی ها
equity
دارائی خالص
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
net asset value
ارزش دارائی خالص
capital net worth
دارائی خالص سرمایهای
appreciation
افزایش ارزش دارائی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
earning asset
دارائی ایجادکننده درامد
intangible property
دارائی غیر قابل لمس
net worth tax
مالیات بر اضافه ارزش دارائی
average life
عمر متوسط اقلام دارائی
to have a holding in a company
در شرکتی دارائی سهام داشتن
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
frozen assets
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
minimum stock level
موجودی
balance in hand
موجودی
supplies
موجودی
repertoire
موجودی
holding
موجودی
storing
موجودی
stocked
موجودی
stock
موجودی
assets
موجودی
store
موجودی
warehouse stock
موجودی انبار
financial assets
موجودی مالی
surplus stock
موجودی اضافی
valuation of stock
ارزیابی موجودی
exhaust bin level
اتمام موجودی
exhaust bin level
فاقد موجودی
excess stock
موجودی مازاد
danger warning level
حداقل موجودی
stock valuation
ارزیابی موجودی
stock taking
رسیدگی به موجودی
stock record
سابقه موجودی
out of stock;ex stock
از موجودی یاذخیره
quick assets
موجودی نقدشو
reserve stock
موجودی ذخیره
inventory management
مدیریت موجودی
inventory discrepancy
اختلاف موجودی
safety stock
موجودی تضمینی
stock account
حساب موجودی
stock accounting
حسابداری موجودی
stock adjustment
تعدیل موجودی
inventory control
کنترل موجودی
stock check
کنترل موجودی
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
idle stock
موجودی بی مصرف
stock adjustment
تطبیق موجودی
stock control
کنترل موجودی
stock audit
حسابرسی موجودی
supplied
موجودی جایگیرموقتی
fund
موجودی سرمایه
inventory
فهرست موجودی
inventory
لیست موجودی
inventory
موجودی کالا
supplying
موجودی لزوم
inventories
موجودی کالا
stocked
موجودی انبار
stocked
موجودی ذخیره
stocked
به موجودی افزودن
stock
موجودی انبار
stock
موجودی ذخیره
stock
به موجودی افزودن
supplied
موجودی لزوم
supplying
موجودی جایگیرموقتی
supply
موجودی جایگیرموقتی
supply
موجودی لزوم
funded
موجودی سرمایه
consumable stock
موجودی مصرفی
surplus stock
موجودی مازاد
continuous inventory
موجودی مستمر
complete inventory
موجودی کامل
buffer stock
موجودی ذخیره
capital stock
موجودی سرمایه
buffer stock
موجودی احتیاطی
active stock
موجودی فعال
business inventories
موجودی تجاری
cycle stock
موجودی فعال
portfolio
موجودی اوراق بهادار
inventory
صورت دارایی موجودی
stock talking
سیاهه برداری از موجودی
wardrobe
اشکاف موجودی لباس
liability
تعهد موجودی بانکی
liabilities
تعهد موجودی بانکی
stock control
کنترل موجودی انبار
stock
موجودی کالا ذخیره
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
stock in trade
موجودی کالای مغازه
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
stocked
موجودی کالا ذخیره
continuous stock control
کنترل مستمر موجودی
spares stock
موجودی لوازم یدکی
portfolios
موجودی اوراق بهادار
inventory
ذخیره موجودی اماد
stockage
وسایل موجودی در انبار
safety stock
موجودی ذخیره انبار
raw material stock
موجودی مواد اولیه
base stock control
کنترل موجودی مبنا
inventory reconciliation
تطبیق اسناد موجودی
raw stock
موجودی مواد خام
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
maximum stock
حداکثر موجودی انبار
wardrobes
اشکاف موجودی لباس
cyclical stock check
کنترل موجودی دورهای
assets
موجودی شخص ورشکسته
dead stock
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stock control
کنترل وسفارش موجودی انبار
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
To take an invevtory.
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
yield
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
warehouse refusal
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
yielded
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
active stock
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
storewide
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com