English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
raw stock موجودی مواد خام
Search result with all words
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
raw material stock موجودی مواد اولیه
Other Matches
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock موجودی موجودی کالا
stocked موجودی موجودی کالا
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
store موجودی
holding موجودی
stock موجودی
assets موجودی
storing موجودی
supplies موجودی
repertoire موجودی
stocked موجودی
minimum stock level موجودی
balance in hand موجودی
inventory management مدیریت موجودی
inventory لیست موجودی
funded موجودی سرمایه
stock موجودی ذخیره
inventory discrepancy اختلاف موجودی
inventory موجودی کالا
warehouse stock موجودی انبار
inventory فهرست موجودی
inventory control کنترل موجودی
fund موجودی دارائی
stock موجودی انبار
stock به موجودی افزودن
stocked به موجودی افزودن
stocked موجودی ذخیره
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
funded موجودی دارائی
stocked موجودی انبار
inventories موجودی کالا
fund موجودی سرمایه
idle stock موجودی بی مصرف
safety stock موجودی تضمینی
supplying موجودی جایگیرموقتی
excess stock موجودی مازاد
continuous inventory موجودی مستمر
exhaust bin level فاقد موجودی
complete inventory موجودی کامل
exhaust bin level اتمام موجودی
stock check کنترل موجودی
supplied موجودی لزوم
stock control کنترل موجودی
stock audit حسابرسی موجودی
stock adjustment تطبیق موجودی
reserve stock موجودی ذخیره
danger warning level حداقل موجودی
cycle stock موجودی فعال
stock account حساب موجودی
supply موجودی لزوم
stock accounting حسابداری موجودی
stock adjustment تعدیل موجودی
supply موجودی جایگیرموقتی
supplying موجودی لزوم
stock record سابقه موجودی
valuation of stock ارزیابی موجودی
stock valuation ارزیابی موجودی
buffer stock موجودی احتیاطی
buffer stock موجودی ذخیره
quick assets موجودی نقدشو
consumable stock موجودی مصرفی
supplied موجودی جایگیرموقتی
surplus stock موجودی اضافی
surplus stock موجودی مازاد
financial assets موجودی مالی
active stock موجودی فعال
business inventories موجودی تجاری
stock taking رسیدگی به موجودی
capital stock موجودی سرمایه
stock control کنترل موجودی انبار
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
stock in trade موجودی کالای مغازه
spares stock موجودی لوازم یدکی
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
wardrobe اشکاف موجودی لباس
wardrobes اشکاف موجودی لباس
stockage وسایل موجودی در انبار
stock talking سیاهه برداری از موجودی
base stock control کنترل موجودی مبنا
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
safety stock موجودی ذخیره انبار
inventory ذخیره موجودی اماد
maximum stock حداکثر موجودی انبار
assets موجودی شخص ورشکسته
stock موجودی کالا ذخیره
stocked موجودی کالا ذخیره
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
portfolios موجودی اوراق بهادار
portfolio موجودی اوراق بهادار
inventory صورت دارایی موجودی
liability تعهد موجودی بانکی
liabilities تعهد موجودی بانکی
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
finish stock موجودی کالای ساخته شده
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
materials مواد
provisions مواد
material مواد
supplies مواد
bill of material فهرست مواد
inorganic materials مواد غیرالی
prints مواد چاپی
radioactive material مواد رادیواکتیو
explosive ordnance مواد منفجره
explosives مواد سوزا
joint filling compound مواد درزبندی
coherent materials مواد چسبنده
cohesive materials مواد چسبنده
cohesive material مواد چسبا
instructional material مواد اموزشی
material control کنترل مواد
composite material مواد مرکب
protein مواد سفیدهای
proteins مواد سفیدهای
bill of materials فهرست مواد
fatigue of material فرسودگی مواد
print مواد چاپی
substitute material مواد جانشینی
overburden مواد رویی
material balance موازنه مواد
lubricants مواد روغنی
lubricant مواد روغنی
joint sealing material مواد درزبندی
printed مواد چاپی
magnetic materials مواد مغناطیسی
maintenance materials مواد تعمیرات
materials transfer notes دستورانتقال مواد
organic compound مواد شیمیایی
materials management مدیریت مواد
intromission مواد الحاقی
washing agent مواد شوینده
defense articles مواد پدافندی
sealing compound مواد ضد نشت
materials requisition درخواست مواد
direct material مواد مستقیم
dissolved solids مواد محلول
materials handling جابجایی مواد
petroleum مواد نفتی
insulating compound مواد عایق
oddments مواد گوناگون
insulating material مواد عایق
joint filler مواد درزبندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com