Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
exploitation
[utilization]
مورد مصرف
usage
مورد مصرف
using
مورد مصرف
utilisation
[British]
مورد مصرف
utilization
مورد مصرف
Other Matches
average propensity to consume
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
consumption
مصرف
expenditure
مصرف
unemployed
بی مصرف
comsumption
مصرف
income consumption curve
مصرف
wasteful
مصرف
consumption possibility line
حد مصرف
of no a
بی مصرف
offtake
مصرف
extravagant
مصرف
waste
بی مصرف
otiose
بی مصرف
wastes
بی مصرف
waster
مصرف
wasters
مصرف
disposal
مصرف
overall consumption
مصرف کل
expense
مصرف
usage
مصرف
aggregate consumption
مصرف کل
usages
مصرف
consumerism
مصرف
sodden
بی مصرف
good for nothing
بی مصرف
rags
بی مصرف شدن
mass consumption
مصرف کلان
put away
مصرف کردن
consumers
مصرف کننده
dismantling
بی مصرف کردن
dismantles
بی مصرف کردن
maximum power demand
مصرف حداکثر
shelf life
تاریخ مصرف
national consumption
مصرف ملی
expendable
مصرف پذیر
disposable
مصرف شدنی
using
استعمال مصرف
rag
بی مصرف شدن
consume
مصرف کردن
unproductive consumption
مصرف بیهوده
private consumption
مصرف خصوصی
utilizable
<adj.>
قابل مصرف
usage rate
نرخ مصرف
use up
مصرف کردن
present consumption
مصرف حال
present consumption
مصرف جاری
power consumption
مصرف برق
consumerism
مصرف گرایی
power consumption
مصرف قدرت
spends
مصرف کردن
spend
مصرف کردن
productive consumption
مصرف مولد
propensity to consume
گرایش به مصرف
propensity to consume
تمایل به مصرف
consumes
مصرف کردن
throw away
چیز بی مصرف
rival consumption
مصرف رقابتی
ready use
اماده مصرف
ready for use
اماده مصرف
to use up
مصرف کردن
transitory consumption
مصرف گذرا
transitory consumption
مصرف انتقالی
rate of consumption
نرخ مصرف
power consumer
مصرف برق
utilization
مصرف بکاربری
abuse
سوء مصرف
abused
سوء مصرف
abuses
سوء مصرف
abusing
سوء مصرف
consumer
مصرف کننده
optional consumption
مصرف اختیاری
per capita consumption
مصرف سرانه
partial substitution
جانشینی مصرف
permanent consumption
مصرف دائمی
throwaway
یکبار مصرف
per capita water consumption
مصرف سرانه اب
eats
مصرف کردن
eat
مصرف کردن
peak load
بحبوحه مصرف
user
مصرف کننده
users
مصرف کننده
expenditure
میزان مصرف
dismantled
بی مصرف کردن
utilizable
<adj.>
مصرف کردنی
consumed
مصرف کردن
suitable
<adj.>
قابل مصرف
usable
<adj.>
قابل مصرف
consumption possibility line
خط امکانات مصرف
useful
<adj.>
قابل مصرف
utilisable
[British]
<adj.>
قابل مصرف
utilisations
موارد مصرف
utilizations
موارد مصرف
gasoline consumption
مصرف بنزین
fuel consumption
مصرف سوخت
recive
مصرف کنید
domestic consumption
مصرف خانگی
uses
استعمال مصرف
energy consumption
مصرف انرژی
expenditure credit
اعتبار مصرف
use
استعمال مصرف
excise tax
مالیات بر مصرف
usages
موارد مصرف
applicable
<adj.>
قابل مصرف
consumption rate
نواخت مصرف
consumption rate
میزان مصرف
consumption rate
اهنگ مصرف
consumption schedule
جدول مصرف
consumption theory
نظریه مصرف
idle stock
موجودی بی مصرف
home use entry
اعلامیه مصرف
home consumption
مصرف داخلی
home consumption
مصرف خانگی
high mass consumption
مصرف انبوه
TAN
[Transaction authentication number]
رمز یکبار مصرف
utilisable
[British]
<adj.>
مصرف کردنی
useful
<adj.>
مصرف کردنی
inconsumable
مصرف نکردنی
consumer brand
کالای پر مصرف
internal consumption
مصرف داخلی
exhausted
مصرف شده
irrigation consumption
مصرف ابیاری
conspicuious consumption
مصرف تجملی
conspicious consumption
مصرف تجملی
industrial consumption
مصرف صنعتی
internal power
مصرف داخلی
coefficient of utility
ضریب مصرف
induced consumption
مصرف تشویقی
induced consumption
مصرف القائی
usable
<adj.>
مصرف کردنی
consumption function
تابع مصرف
suitable
<adj.>
مصرف کردنی
applicable
<adj.>
مصرف کردنی
consumable
مصرف شدنی
dismantle
بی مصرف کردن
mass consumption
مصرف انبوه
bootless
بی مصرف بی علاج
autonomous consumption
مصرف مستقل
capital consumption
مصرف سرمایه
low marginal propensity to cunsume
تمایل ارام به مصرف
gew gaw
اشیاء قشنگ بی مصرف
product usage rate
میزان مصرف محصول
age of mass consumption
عصر مصرف انبوه
macronutrient
عنصر غذایی پر مصرف
dissaving
مصرف بیش از درامد
expendable property
اماد مصرف شدنی
excess meter
کنتور مصرف اضافی
specific fuel consumption
مصرف سوخت ویژه
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
slather
بطورافراط مصرف کردن
service cable
کابل مصرف کننده
secondary consumers
مصرف کنندگان دومین
materials utilisation control
کنترل مصرف مواد
maximum demand pointer
عقربه مصرف حداکثر
marginal propensity to consume
میل نهائی به مصرف
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
reactive volt ampere hour meter
کنتور مصرف کور
rational consumer
مصرف کننده عقلائی
representative consumer
مصرف کننده نمونه
gimcrack
قشنگ و بی مصرف عروسک
logplate
صفحه صورت مصرف
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
consumer equilibrium
تعادل مصرف کننده
consumer preference
رجحان مصرف کننده
consumer protection
حمایت از مصرف کننده
p day
زمان تعادل مصرف
consumer psychology
روانشناسی مصرف کننده
consumer sovereignty
حاکمیت مصرف کننده
soverignty of the consumer
حاکمیت مصرف کننده
consumer surplus
نصیب مصرف کننده
offer curve
منحنی قیمت مصرف
consumer's choice
انتخاب مصرف کننده
consumer credit
اعتبار مصرف کننده
consumer choice
انتخاب مصرف کننده
consumer behaviour
رفتار مصرف کننده
nonrival consumption
مصرف غیر رقابتی
price consumption curve
منحنی قیمت مصرف
home use entry
اعلامیه مصرف شخصی
input
نیروی مصرف شده
inputted
نیروی مصرف شده
bauble
چیزقشنگ وبی مصرف
indirect consumption
مصرف غیر مستقیم
baubles
چیزقشنگ وبی مصرف
consumable supplies
اماد مصرف شدنی
law of diminishing atility
قانون مصرف نزولی
consumers cooperative company
شرکت تعاونی مصرف
disposable tableware
ظروف یک بار مصرف
unproductive consumption
مصرف غیر مولد
unit kilometer
مصرف کیلومتری یکان
underconsumption theory
نظریه مصرف ناکافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com