Dictiornary-Farsi | موزاییک کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
parquetry	موزاییک کاری
tessellation	موزاییک کاری


Search result with all words

mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
Other Matches

mosaic mountant	صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود
terrazo	موزاییک
mosaic	موزاییک
tessellated	موزاییک
mosaics	موزاییک
mosaic tile	اجر موزاییک
random paving	سنگفرش موزاییک
mosaic tile	کاشی موزاییک
acid proof floor tile	موزاییک ضد اسید
terrazo tile	اجر موزاییک
parquet	اجر موزاییک
mosaic	موزاییک باموزاییک اراستن
tessellate	با موزاییک فرش کردن
controlled mosaic	موزاییک کنترل شده
controlled mosaic	موزاییک تنظیم شده
terrazzo	موزاییک سیمانی مرمر نما
strip mosaic	نوار موزاییک عکس هوایی
mosaic	سیستم عکس برداری موزاییک
tessera	قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
air target mosaic	مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
plasterwork	گچ کاری
curries	کاری
currie	کاری
slobbery	تف کاری
hypofunction	کم کاری
electroplating	اب کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunction	کژ کاری
impotency	کاری
malfunctions	کژ کاری
intent on doing anything	کاری
curry	کاری
plastering	گچ کاری
effective	کاری
impotence	کاری
flower piece	گل کاری
feckful	کاری
curry powders	کاری
active	کاری
under employment	کم کاری
parget	گچ کاری
inaction	بی کاری
curry powder	کاری
purview of an occupation	حدود کاری
tongue lash	فحش کاری
toryism	محافظه کاری
relievo	برجسته کاری
repetition of an act	تکرار کاری
reservedness	احتیاط کاری
reshaping	روانه کاری
rice field	برنج کاری
roughening by picking	تیشه کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
tinwork	قلع کاری
workbenches	محیط کاری
trephination	مته کاری
probationership	ازمایش کاری
etched	تیزاب کاری
etches	تیزاب کاری
wood carving	منبت کاری
ultraism	افراط کاری
turnery	منبت کاری
patchery	وصله کاری
turnery	تراش کاری
specialization	ویژه کاری
trephine	مته کاری
perfidiousness	خیانت کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
treacherousness	خیانت کاری
pomiculture	میوه کاری
insulation	عایق کاری
the needful	اصل کاری
frustrate	بدل کاری
sinfulness	خطا کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
latticework	شبکه کاری
metallurgy	فلز کاری
plating	روکش کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
extruding	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrude	چکش کاری
metalwork	فلز کاری
frustrates	بدل کاری
frustrating	بدل کاری
energetic	جدی کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
finishing	تمام کاری
etch	تیزاب کاری
scabbing	تیشه کاری
surgical operation	دست کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
workbench	محیط کاری
stonemasonry	سنگ کاری
afforestation	جنگل کاری
steelwork	فولاد کاری
hammering	چکش کاری
stannary	قلع کاری
stalactite work	مقرنس کاری
burnishing	پرداخت کاری
decoration	زینت کاری
finishing touches	دست کاری
anaplasty	پیوند کاری
figuration	شیرین کاری
fiendishness	تبه کاری
fal lal	ریزه کاری
argentation	نقره کاری
fairing	صیقل کاری
factorage	حق العمل کاری
blindage	صیقل کاری
dry farm	دیم کاری
boo boo	اشتباه کاری
an active remedy	درمان کاری
an active man	مرد کاری
decorations	زینت کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
glyptics	کنده کاری
galvanization	رویینه کاری
misconduct	خلاف کاری
folding press	پرس خم کاری
acrography	گچ کاری برجسته
active cell	خانه کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
flagitiousness	تبه کاری
drilling work	مته کاری
brick work	سفت کاری
brick work	اجر کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
contouring operation	فرم کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
cutting off	برش کاری
cotton plantation	پنبه کاری
counterattack	بدل کاری
crypianalysis	پنهان کاری
discreetness	احتیاط کاری
discreetnss	احتیاط کاری
brickworks	سفت کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
calk	بتونه کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
caulking	بتونه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
cementation	سمنت کاری
cementation	سیمان کاری
chromium plating	اب کرم کاری
lay off	فصل کم کاری
hole punching	منگنه کاری
punching	منگنه کاری
molding operation	فرم کاری
misprision	خلاف کاری
fretwork	منبت کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
meshwork	شبکه کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
drilling	مته کاری
molding operation	قالب کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
lead work	سرب کاری
welding	جوش کاری
neglectfulness	غفلت کاری
lubrication	روغن کاری
negativism	منفی کاری
mosaic work	موزائیک کاری
amalgamating	ملغمه کاری
masonery	سنگ کاری
marquetery	خاتم کاری
extravagantly	با افراط کاری
ingraving	کنده کاری