English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
larghetto موزیک ملایم
Other Matches
music موزیک
make music موزیک ساختن
bands قسمت موزیک
band قسمت موزیک
waltzing موزیک و رقص
waltzes موزیک و رقص
waltzed موزیک و رقص
waltz موزیک و رقص
dead march موزیک عزا
background sound موزیک متن
background music موزیک متن
ambient music موزیک متن
play music موزیک ساختن
indiental music موزیک همراه
to keep step to a band مطابق موزیک پازدن
bandmaster رئیس دستهء موزیک
an airy music ساز یا موزیک با روح
A military band. دسته موزیک نظامی
string band دسته موزیک سازهای سیمی
bandwagon عرابهء دستهء موزیک سیار
music mistress بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
drum majorette زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
the piping time زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
band shell جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
sound off فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
gentle ملایم
sedate ملایم
sedated ملایم
sedates ملایم
sedating ملایم
moderate ملایم
moderated ملایم
moderates ملایم
moderating ملایم
softest ملایم
gentler ملایم
gentlest ملایم
fair spoken ملایم
temperate ملایم
good-natured ملایم
soft ملایم
softer ملایم
bland ملایم
blander ملایم
blandest ملایم
dolce ملایم
mild flavoured ملایم
emolliate ملایم
good natured ملایم
good tempered ملایم
lentamente ملایم
lamblkin ملایم
lambent ملایم
debonnaire ملایم
pigeon livered ملایم
selfpossessed ملایم
soft <adj.> ملایم
restrained ملایم
clement ملایم
lenis ملایم
smooth <adj.> ملایم
sottovoce ملایم
smoothe ملایم
lenitive ملایم
agreeable ملایم
easy ملایم
easiest ملایم
breezy ملایم
easier ملایم
benignly ملایم
benign ملایم
self-possessed ملایم
milder ملایم
mild ملایم
meek ملایم
equable ملایم
smooths ملایم
mildest ملایم
smoothest ملایم
smoothed ملایم
smooth ملایم
good-tempered ملایم
qualifier ملایم سازنده
kindlity بطور ملایم
hand gallop تاخت ملایم
qualifiers ملایم سازنده
genialize ملایم کردن
odd :سوگند ملایم
odder :سوگند ملایم
fail soft با خرابی ملایم
fail softly با خرابی ملایم
gar سوگند ملایم
genial heat گرمای ملایم
larghetto اهنگ ملایم
gentle slope شیب ملایم
glacis سرازیری ملایم
glacis شیب ملایم
approximation محاسبه ملایم
kindly climate اب وهوای ملایم
lambencyr با روشنائی ملایم
od سوگند ملایم
kindly دلپذیر ملایم
milden ملایم کردن
andante نسبتا ملایم
light breeze نسیم ملایم
lento بطور ملایم
temper ملایم کردن
temperate climate اقلیم ملایم
tempered ملایم کردن
to tone down ملایم کردن
larghetto حرکت ملایم
to tone down ملایم شدن
lambently با تابندگی ملایم
approximations محاسبه ملایم
tempers ملایم کردن
peanoforte اهنگ ملایم
oddest :سوگند ملایم
benedict خوشحال ملایم
softens ملایم کردن
mildly بطور ملایم
shelving شیب ملایم
lenient ملایم باگذشت
downy ملایم نرم
soften ملایم کردن
attemper ملایم کردن
suave ملایم مودب
cooling off ملایم شدن
softened ملایم کردن
ash tire اتش ملایم
braise با اتش ملایم پختن
gentlest اهسته ملایم کردن
lentissimo خیلی ملایم واهسته
gentler اهسته ملایم کردن
braising با اتش ملایم پختن
tootling نی یا فلوت ملایم زدن
ruggedly بطور ناهموار یا ملایم
tootles نی یا فلوت ملایم زدن
braises با اتش ملایم پختن
tootle نی یا فلوت ملایم زدن
braised با اتش ملایم پختن
tootled نی یا فلوت ملایم زدن
benignant خوش خیم ملایم
lambent دارای روشنایی ملایم
reproofs ملامت توبیخ ملایم
reproof ملامت توبیخ ملایم
gentle اهسته ملایم کردن
bask باگرمای ملایم گرم کردن
lambency ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
sweetens شیرین شدن ملایم کردن
sweetening شیرین شدن ملایم کردن
cholerine اسهال وبایی وبای ملایم
sweetened شیرین شدن ملایم کردن
basked باگرمای ملایم گرم کردن
basking باگرمای ملایم گرم کردن
basks باگرمای ملایم گرم کردن
recessions کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
sweeten شیرین شدن ملایم کردن
milden نرم کردن ملایم شدن
recession کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
espianade قطعه زمین هموار شیب ملایم
adagio آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی]
to go easy on somebody [something] با کسی [چیزی] مهربان [آهسته] [ملایم] رفتار کردن
marched راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
fail safe system سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
playback rate scale factor نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
plenum chamber محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
pans حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan- حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
aliasing افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
animations این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
animation این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
scroll متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scrolls متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
tempered مرطوب کردن بازپختن ملایم کردن
tempers مرطوب کردن بازپختن ملایم کردن
temper مرطوب کردن بازپختن ملایم کردن
chemical wash کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
dulcify ملایم کردن اصلاح کردن
smoothed صاف شدن ملایم شدن
smooth صاف شدن ملایم شدن
smooths صاف شدن ملایم شدن
smoothest صاف شدن ملایم شدن
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com