Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English
Persian
civilian enterprise
موسسه غیرنظامی
Search result with all words
nsfnet
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
Other Matches
commercial air movement
پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
institutionalizes
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
civil
غیرنظامی
plainer
لباس غیرنظامی
plains
لباس غیرنظامی
plainest
لباس غیرنظامی
demilitarization
غیرنظامی شدن
civilian employees
کارمندان غیرنظامی
plain
لباس غیرنظامی
civil disturbances
اغتشاشات غیرنظامی
civil advisor
مستشار غیرنظامی
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
civil twilight
شفق و فلق غیرنظامی
civilian occupational specialty
کدهای تخصصی غیرنظامی
civil advisor
مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
commercial water movement
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
class n allotment
کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
plain clothes man
کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
affiliated unit
یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
demilitarizing
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
affiliated unit
یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
demilitarized
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
unmilitary
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
guerrillas
جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerillas
جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerrilla
جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
quicktrans
سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
establishments
موسسه
instituted
موسسه
instituting
موسسه
institute
موسسه
establishment
موسسه
corporations
موسسه
corporation
موسسه
institution
موسسه
institutes
موسسه
enterprises
موسسه
enterprise
موسسه
inst
موسسه
stablishment
موسسه
civil censorship
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
discount house
موسسه تنزیل
credit institution
موسسه اعتباری
correctional institution
موسسه تادیبی
installation property
مایملک موسسه
foundress
موسسه بانیه
bindery
موسسه صحافی
economic unit
موسسه دولتی و ...
translation agency
موسسه ترجمه
charitable institution
موسسه خیریه
pawnshop
موسسه رهنی
finance house
موسسه مالی
businesses
موسسه بازرگانی
foundation
موسسه خیریه
business
موسسه بازرگانی
entities
موسسه مستقل
enterprise
موسسه اقتصادی
enterprises
موسسه اقتصادی
charity
موسسه خیریه
charities
موسسه خیریه
installations
موسسه نظامی
entity
موسسه مستقل
closed shops
موسسه کارشناسی
closed shop
موسسه کارشناسی
installation
موسسه نظامی
civilian supply
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
institute of purchasing and supply
موسسه خرید و عرضه
social service
موسسه تعاون اجتماعی
social welfare
موسسه رفاه اجتماعی
sovkhoz
موسسه کشاورزی وروستایی
nonprofit firm
موسسه غیر انتفاعی
financial intermediary
موسسه مالی واسطه
institute of materials management
موسسه مدیریت مواد
jobholder
عضو ثابت موسسه
shipping agent
موسسه حمل کالا
firmest
کارخانه موسسه بازرگانی
joint enterprise
موسسه اقتصادی مشترک
firmer
کارخانه موسسه بازرگانی
firm
کارخانه موسسه بازرگانی
firms
کارخانه موسسه بازرگانی
establishments
موسسه دسته کارکنان
establishment
موسسه دسته کارکنان
carriers
موسسه حمل و نقل
consolidation
ادغام دو یاچند موسسه
consolidation
ادغام دو یا چند موسسه
enterprise
موسسه یا بنگاه اقتصادی
charles babbage institute
موسسه چارلز بابیج
enterprises
موسسه یا بنگاه اقتصادی
wiring
موسسه سیم سازی
carrier
موسسه حمل و نقل
social audit
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
principal
رئیس موسسه اثاثه ارثی
firm
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
actual carrier
موسسه حمل و نقل واقعی
american national standards institute
موسسه ملی استانداردهای امریکا
private enterprise
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
contracting carrier
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی
clearinghouse
موسسه تهاتری لندن انبار
international organisation for standard
موسسه بین المللی استاندارد
firmest
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
principals
رئیس موسسه اثاثه ارثی
firmer
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
outsiders
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
haute couturer
موسسه طراحی لباس ومد بانوان
corporation
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporations
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
icot
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
outsider
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
interoffice
مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
business combination
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
entrepreneurs
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
discount house
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
net net worth
ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
institute for
professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
admin
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
house organ
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
confirming house
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
ieee
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
colony
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
civilrequirements
نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
combination
توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
pyramiding
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
place utility
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
winery
کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
service bureau
دفتر خدماتی موسسه خدماتی
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com