English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
electronic موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
Other Matches
Ultimedia موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
mediums رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
medium رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
Shockwave سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
hyperlink کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
MCI دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای را میدهد مثل کارت صدا و قطعه ویدیو
readers یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
directors نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
ScriptX ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
director نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
terminator موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد
selector وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
approval متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
interactive سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
caption کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
captions کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
titles صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
eponym عنوان دهنده عنوان مشخص
navigation چند رسانهای با کلمات کلیدی
envelopes در چند رسانهای شکل موج صوتی
AVI قالب چند رسانهای ویندوز ماکروسافت
envelope در چند رسانهای شکل موج صوتی
audio پنجرههای با قالب چند رسانهای ساخت میکروسافت
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
authoring ایجاد یک برنامه چند رسانهای با استفاده از صوت و تصویر و عکس
members 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
member 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
integrated برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
compound وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounded وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
multimedia CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
compounds وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
multimedia کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
bulk رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
MCI device وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
unique مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
startup screen متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
uniquely مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
media دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای می دهند مثل کارت صدا و قطعه ویدیو
local موضوعی
haze موضوعی
topical موضوعی
pointlessness بی موضوعی
thematic موضوعی
locals موضوعی
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
multimedia قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
mistake of fact اشتباه موضوعی
subject index فهرست موضوعی
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . موضوعی را لو دادن
a sensitive subject [topic] موضوعی حساس
subject schedule برنامه موضوعی
ignorance of fact جهل موضوعی
dissolves جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
desktop ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
dissolve جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
have to do with <idiom> پیرامون موضوعی بودن
to grasp an idea موضوعی رادرک کردن
put (something or someone) out of one's head (mind) <idiom> به موضوعی فکر نکردن
to approach [a topic] ذکر کردن [موضوعی]
ventilation بادگیری طرح موضوعی
extra موضوعی که زیادی است
to touch upon [a topic] ذکر کردن [موضوعی]
a matter of relative importance موضوعی با اهمیت نسبی
extra- موضوعی که زیادی است
extras موضوعی که زیادی است
To follow up (trace) a matter (case). موضوعی را دنبال کردن
The subject under discrssion . موضوعی که مطرح نیست
To raise a question . To bring up a matter . موضوعی رامطرح کردن
object oriented graphics نگاره سازی موضوعی
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
multimedia محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
ASF قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
To smell out something. از موضوعی بو بردن (اطلاع یافتن )
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
to rule on something حکم کردن در موضوعی [قانون]
To emborider(embellish) a subject . به موضوعی شاخ وبرگ دادن
To discuss a question with someone . موضوعی را با کسی مطرح کردن
To deliberately fudge the issue . To gloss it over . موضوعی را ماست مالی کردن
to e. a person an a subject کسی را در موضوعی راهنمایی کردن
the question referred to above موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
object oriented programming language زبان برنامه نویسی موضوعی
rule [on something] دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی
rule [on something] حکم [در] [مورد] [برای] موضوعی
nial a line to the counter کذب موضوعی را ثابت کردن
to over a subject موضوعی را با خنده بحث کردن
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
to sit درباره موضوعی جلسه کردن
to backtrack <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
rogatory commission موضوعی را ازمحکمهای به دادگاه دیگراحاله کردن
seminars جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminar جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
to row back <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to argue the case for [against] something بطرفداری از [برضد ] موضوعی استدلال کردن
to argue for [against] something بطرفداری از [برضد ] موضوعی استدلال کردن
submission موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
ignorance of the face is a good defence جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
experts شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
to paint a rosy picture of something امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
to get a general idea of something فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
expert شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
to harp on a subject زیادموضوعی راطول دادن به موضوعی چسبیدن
MMX قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
to linger on a subject روعی موضوعی درنگ کردن یامعطل شدن
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
point of honour موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
When wI'll the matter come up for discussion ? موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
G. استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
to put somebody on the back burner کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
paged عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
pages عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
Intel محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
cognizance ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
rhetorical question مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
rogue value موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
life peers عنوان
printed عنوان و..
capitulary عنوان
print عنوان و..
epithets عنوان
rubric عنوان
rubrics عنوان
heading عنوان
life peer عنوان
title عنوان
names عنوان ها
name عنوان
titles عنوان ها
epithet عنوان
prints عنوان و..
headings عنوان
by way of remainder به عنوان رد
topic عنوان
title عنوان
head line عنوان
headword عنوان
headwords عنوان
headlines عنوان
headline عنوان
themes عنوان ها
subjects عنوان ها
topics عنوان ها
caption عنوان
appellative عنوان
subject [topic] عنوان
captions عنوان
ground عنوان
titles عنوان
guize روبند عنوان
caption عنوان دادن
message heading عنوان پیام
captions عنوان دادن
intitule عنوان دادن به
Under the title ( heading) of … تحت عنوان ...
Distinguished . Titled. صاحب عنوان
on loan به عنوان قرض
untitled بدون عنوان
start of heading شروع عنوان
in a topic form بصورت عنوان
exercise term عنوان مانور
nowise به هیچ عنوان
possessory title عنوان مالکیت
superscrible عنوان روی
head عنوان مبحث
head سالار عنوان
titlist دارای عنوان
appropriation title عنوان اعتبار
appropriation title عنوان سپرده
berthed کسب عنوان
brands عنوان تجارتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com