Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
English
Persian
to get sight of a person
موفق بدیدن کسی شدن
Other Matches
by sight
بدیدن
To visit someone . To call on someone.
بدیدن کسی رفتن
to beat up the quarters of any
بدیدن کسی رفتن
He usually drops by to see me .
غالبا" می آید اینجا بدیدن من
successful
موفق
upbeat
موفق
prosperous
موفق
throve
موفق شد
lucrative
موفق
successful
<adj.>
موفق
arrived
موفق شدن
wows
موفق شدن
arriving
موفق شدن
wowing
موفق شدن
wowed
موفق شدن
wow
موفق شدن
arrive
موفق شدن
fay
موفق شدن
sure-fire
حتما موفق
to make a shift
موفق شدن
to fall through
موفق نشدن
come off
<idiom>
موفق شدن
fall short (of one's expectations)
<idiom>
موفق نشدن
go over well
<idiom>
موفق بودن
hot hand
پرتاب موفق
have it made
<idiom>
موفق بودن
make a hit
<idiom>
موفق شدن
attaining
موفق شدن
attained
موفق شدن
attains
موفق شدن
to come through
موفق شدن
to pull through
موفق شدن
I made good my escape .
موفق به فرار شد
to go wrong
موفق نشدن
attain
موفق شدن
arrives
موفق شدن
two-way
موفق در حمله و دفاع
carry the day
<idiom>
برنده یا موفق شدن
manage to do it
موفق بانجام ان شدن
converting
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
turn the trick
<idiom>
درکاری که میخواست موفق شدن
I could never make her understand .
هرگز موفق نشدم به او بفهمانم
to come up in the world
موفق شدن
[در زندگی یا شغل]
to go places
موفق شدن
[در زندگی یا شغل]
to collapse
موفق نشدن
[مذاکره یا فرضیه]
hits
جستجوی موفق در پایگاه داده
prospering
رونق یافتن موفق شدن
prospered
رونق یافتن موفق شدن
prosper
رونق یافتن موفق شدن
succeeds
موفق شدن نتیجه بخشیدن
succeeded
موفق شدن نتیجه بخشیدن
succeed
موفق شدن نتیجه بخشیدن
converts
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converted
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
convert
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
hit
جستجوی موفق در پایگاه داده
connects
ضربه موفق در پایگاه دوم
connect
ضربه موفق در پایگاه دوم
hitting
جستجوی موفق در پایگاه داده
prospers
رونق یافتن موفق شدن
god speed you
کامیاب شوید موفق باشید
nojoy
موفقیتی نیست موفق نشدم
to f. in the pan
باوجودجوشش وکوشش موفق نشدن
hit and miss
گاهی موفق وگاهی مغلوب
I have no doubt that you wI'll succeed.
تردیدی ندارم که موفق می شوید
put across
باحقه بازی موفق شدن
to get any ones speech
موفق بشنیدن نطق کسی شدن
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
Supposing we do not succeedd, then waht?
حالا آمدیم و موفق نشدیم بعدچی؟
smash hit
<idiom>
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
throw up one's hands
<idiom>
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
i managed to do it
موفق شدم که ان کار را انجام دهم
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
to be a dead duck
امکان موفق شدن را نداشتن
[چیزی یا کسی]
make the grade
<idiom>
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
He'll never get anywhere.
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
You wI'll fail unless you work harder .
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
fail
عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
fails
عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
failed
عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
to score with a girl
<idiom>
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
He'll never amount to anything.
<idiom>
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
[اصطلاح روزمره]
It appears questionable whether he will manage to do that.
بحث برانگیز به نظر می رسد که آیا او موفق به انجام این کار بشود.
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
to strike oil
کامیاب شدن موفق شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com