English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
protem موقتا موقت
Other Matches
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
pro tempore موقتا
temporarily موقتا"
sojourn موقتا"
sojourns موقتا"
provisionally موقتا"
temporalty موقتا
protempore موقتا
sojoiurn موقتا اقامت کردن
palliate موقتا ارام کردن
sojourn موقتا" اقامت کردن
sojourns موقتا" اقامت کردن
suspends موقتا" تعطیل کردن
suspending موقتا" تعطیل کردن
suspend موقتا" تعطیل کردن
to set aside [temporarily] [موقتا] کنار گذاشتن
to stay something موقتا معلق کردن [قانون]
to stay something موقتا به تعویق انداختن [قانون]
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
remittent تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
recess موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
dump موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
recesses موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
to take a recess موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
to fall over [computer, programme, ...] [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
MBR ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
fusible link اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
pla CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
continuance تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
suspend معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspends معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspending معلق کردن موقتا بیکار کردن
pro tempore موقت
pontoon bridge پل موقت
interim موقت
intrim موقت
adhoc موقت
pontoons پل موقت
makeshift موقت
pontoon پل موقت
provisional موقت
temporary موقت
buffer حافظه موقت
suspension of arms اتش بس موقت
temporal life زندگی موقت
stopgap چاره موقت
stopgaps چاره موقت
tabernacle پرستشگاه موقت
provisional به طور موقت
provisional scrip تصدیق موقت
short time duty کار موقت
temporarily بطور موقت
bridging leon وام موقت
charge d'affaires of the embassy کاردار موقت
interim plan برنامههای موقت
coffer dam سد انحرافی موقت
cofferdam بند موقت
debarkation hospital بیمارستان موقت
interim financing پرداخت موقت
detention pending trial حبس موقت
interim certificates گواهی موقت
drop tank تانک موقت
bridging leon اعتبار موقت
ischemia کم خونی موقت
suspension اخراج موقت
suspensions اخراج موقت
blackout بیهوشی موقت
blackouts بیهوشی موقت
dazzle کوری موقت
modulus vivendi قار موقت
kluged ترسیم موقت
dazzled کوری موقت
dazzles کوری موقت
dazzling کوری موقت
false work حائل موقت
temporary works کارهای موقت
armistice صلح موقت
x site انبار موقت
temporary road راه موقت
bretess سنگر موقت
bretex سنگر موقت
temporary marriage ازدواج موقت
bretesse سنگر موقت
bretise سنگر موقت
temporary storage انباره موقت
armistices صلح موقت
tentative ازمایشی موقت
term insurance بیمه موقت
the pro tem chief رئیس موقت
timbering چوبست موقت
temporary wife زوجه موقت
temporary structures ساختمانهای موقت
temporary storage حافظه موقت
lean-tos پناهگاه موقت
lean-to پناهگاه موقت
bretisee سنگر موقت
brettys سنگر موقت
temporary gauge اشل موقت
modus vivendi توافق موقت
temporary duty ماموریت موقت
temporary duty شغل موقت
temporalty بطور موقت
temporary hardness سختی موقت
kludge سخت افزار موقت
shells برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
hardest خطای موقت در سیستم
drug holiday ترک موقت دارو
shell برنامه خروج موقت
harder خطای موقت در سیستم
hard خطای موقت در سیستم
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
pontonier مامور پل موقت سازی
beach dump انبار موقت ساحلی
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
cover note بیمه نامه موقت
locumtenens کفیل جانشین موقت
air commodore سرتیپ موقت هوایی
covering note بیمه نامه موقت
interim injunction حکم توقیف موقت
acting sublieutenant ناوبان دوم موقت
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
juryrig برپا کردن موقت
pontoneer مامور پل موقت سازی
pontoons پل موقت نظامی زدن
pontoon پل موقت نظامی زدن
provisional statement صورت وضعیت موقت
provisionally بطور موقت عجالتا"
provisorily بطور شرطی یا موقت
shadow memory حافظه ثانوی موقت
scrip گواهی نامه موقت
rendezvous area منطقه تجمع موقت
convening authority فرماندار موقت نظامی
provisional scrip تصدیق موقت سهام
lapsing برگشت انحراف موقت
lapses برگشت انحراف موقت
lapse برگشت انحراف موقت
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
provisional order دستور موقت اداری
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
tenancy مدت اجاره مالکیت موقت
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
juryrig سوار کردن موقت وسایل
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
kludge سیستم نرم افزار موقت
parleys مذاکره درباره صلح موقت
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
parley مذاکره درباره صلح موقت
truces قرارداد متارکه موقت جنگ
truces متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
parleying مذاکره درباره صلح موقت
time charter کرایه کردن موقت کشتی
truce متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truce قرارداد متارکه موقت جنگ
stopgap وسیله موقت دریچه انسداد
stopgaps وسیله موقت دریچه انسداد
quia timet قرار تامین دستور موقت
parleyed مذاکره درباره صلح موقت
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
fifo فضای ذخیره سازی موقت
print توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
secondary وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
printed توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
coffer-dam [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
suspended animation وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
prints توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzling سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles سوسو زدن کور کردن موقت
output ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transients خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
blips عقب زدن اتومبیل بطور موقت
transients وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
blip عقب زدن اتومبیل بطور موقت
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
jumper اتصال موقت روی تخته مدار
jumpers اتصال موقت روی تخته مدار
transient وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
dazzle سوسو زدن کور کردن موقت
outputs ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
clipboards 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
dazzled سوسو زدن کور کردن موقت
clipboard 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
stack ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
workfile یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
stacked ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stacks ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
register تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
tasks ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registering تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
task ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
transient بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stationed وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
transients بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com