English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (4 milliseconds)
English Persian
when موقعی که
Search result with all words
time زمانی موقعی
timed زمانی موقعی
times زمانی موقعی
impertinence نابهنگامی بی موقعی
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
do while یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
impertinency نابهنگامی بی موقعی
interlunar موقعی که ماه نامریی است
interlunary موقعی که ماه نامریی است
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
provisional frame ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
psychological moment موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
somewhen یک موقعی
the time arrives that موقعی می رسدکه
when does the bill fall due ? سررسید برات چه موقعی است
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com