Dictiornary-Farsi | مونث همکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 61 (5 milliseconds)

English	Persian
competitress	مونث همکار


Other Matches

co worker	همکار
compatriots	همکار
blokes	همکار
bloke	همکار
coadjutor	همکار
colleage	همکار
cooperator	همکار
cohorts	همکار
competitor	همکار
competitors	همکار
f.creature	همکار
cohort	همکار
compatriot	همکار
counterparts	همکار همدوش
counterpart	همکار همدوش
coacting group	گروه همکار
company network	شبکه همکار
counterpart	همکار رونوشت
teammate	همکار همقطار
counterparts	همکار رونوشت
co option	پذیرفتن بعنوان همکار
co optation	پذیرفتن بعنوان همکار
idoator	مونث
feminine gender	مونث
female	مونث
feminine	مونث
mort	جنس مونث
fem	مخفف مونث
spectatress	تماشاچی مونث
spectatess	مونث spectator
shepherdress	مونث shepherd
phoebe	اسم مونث
patroness	حامی مونث
feminization	مونث سازی
femininely	بطور مونث
feminine gender	جنس مونث
woman	ماده مونث
feminize	مونث کردن
magdalen	اسم خاص مونث
stewardesses	نافر خرج مونث
maudlin	اسم خاص مونث
niece	خویش و قوم مونث
Victoria	اسم خاص مونث
nieces	خویش و قوم مونث
stewardess	نافر خرج مونث
ruth	اسم خاص مونث
mary	اسم خاص مونث
rebekah	اسم خاص مونث
femalize	بصورت مونث دراوردن
rebecca	اسم خاص مونث
maids	دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maid	دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
She is also a valued colleague.	او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
neutered	اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neuters	اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neutering	اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neuter	اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
trotskism	سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
parthenogenesis	ایجاد مولود بوسیله جنس مونث بدون عمل لقاح
bakuninism	اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست