English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
fluff موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffs موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
Other Matches
puberulent کرکدار
floccose کرکدار
genusand species جنس وگونه
lanuginous کرکدار پشمالو
lanuginose کرکدار پشمالو
frontomalar bone استخوان پیشانی وگونه
frontomalar مربوط به پیشانی وگونه
sinus درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinuses درون حفرههای پیشانی وگونه ها
glabrescent گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
snub پهن وکوتاه
snubbed پهن وکوتاه
snubbing پهن وکوتاه
snubs پهن وکوتاه
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
catnaps خواب سبک وکوتاه
catnapping خواب سبک وکوتاه
catnapped خواب سبک وکوتاه
catnap خواب سبک وکوتاه
snub کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
puberulent پوشیده شده از موهای ریز
My hair is falling out. موهای سرم دارند میریزند.
strigose دارای موهای زبر شیاردار
ulotrichous دارای موهای شبیه پشم
mess jacket ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
hoariness پوشیدگی ازموهای سفید وکوتاه
hacks سرفه خشک وکوتاه چاک
hacked سرفه خشک وکوتاه چاک
hack سرفه خشک وکوتاه چاک
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
grizzled خاکستری رنگ دارای موهای سفید
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
towhead کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
wool of short staple پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
trichomonad جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
spurting کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurt کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
gorgon یکی ازسه زنی که موهای سرشان مار بوده و هر کس بدانهانگاه میکردسنگ میشد
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
milieu اطراف
environs اطراف
environments اطراف
milieux اطراف
parties اطراف
milieus اطراف
from the four winds از اطراف
environment اطراف
go around <idiom> به اطراف سفرکردن
vicinity در حدود در اطراف
graveside اطراف قبر
pappus کلاله اطراف گل
pericardium اطراف قلب
about در اطراف نزدیک
sides of the question اطراف موضوع
gravesides اطراف قبر
periderm پوست اطراف
wryly به اطراف چرخاندن
wry به اطراف چرخاندن
architrave گچبری اطراف در
edge zone اطراف لبه
mess around <idiom> دو رو اطراف بازیکردن
ambient noise صدای اطراف
black eyes سیاهی اطراف چشم
black eye سیاهی اطراف چشم
touchline خط اطراف زمین فوتبال
to look a bout اطراف کار را پاییدن
sea chest مکندههای اطراف ناو
seaward اطراف دریا روبدریا
look round اطراف کار را دیدن
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
port ریل اطراف ناو
atmospheres فضای اطراف هرجسمی
parties متداعیین اطراف دعوی
quayside زمین اطراف بارانداز
barnyards محوطهء اطراف انبار
barnyard محوطهء اطراف انبار
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> بادقت مراقب اطراف بودن
sword dance اجرای رقص در اطراف شمشیر
greater شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
reel دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
balteus [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
reeled دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
safe distance مسافت امن اطراف مین
areola محوطهء کوچک اطراف چیزی
reels دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
whiskery موی اطراف گونه وچانه
whisker موی اطراف گونه وچانه
paraselene روشنایی اطراف هاله ماه
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
snaking تورگیری اطراف توپ ناو
periosteal واقع در اطراف ضریع استخوان
frame و مرز اطراف فضای پنجره
cross pointing ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
thistledown پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
maul گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
burg حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
mauled گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster cast گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
ambiance نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
mauling گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
seminar جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
albumens مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
plaster casts گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
ambience نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
cimbia [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
vibrissa سبیل وموی اطراف دهان حیوان
mauls گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
aureola هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
ambient متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
aureole هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
albumen مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
to send things flying [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
to be wary of saying something در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
gipsy bonnet کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
primary cluster تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
Gibbs surround [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
cladding ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
dead knot گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
periodontics مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
sprite شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
to look round اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
broken stowage فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
aprons چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
run around تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
centred محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centers محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centered محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
apron چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
axis 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
centre محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
joystick وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
joysticks وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
interrogatory مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
center سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
cells خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
ambitus [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
atole جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
scroll برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
yoke هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
albanega [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
scrolls برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
leg ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
condensation cloud ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
legs ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
elastic banding روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
scroll میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
waste of manor اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
black matrix صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
scrolls میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
rf ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
plotters وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotter وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
bordered فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
bordering فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
anthill خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
selection دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selections دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
bracket چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
mat مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
mats مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
duct لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
banding روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com