Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
Other Matches
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
sonic booms
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic booms
انفجار صوتی
sonic boom
انفجار صوتی
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
acoustic circuit
مدار عکس العمل انفجار صوتی
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
mechanisms
مکانیسم
mechanism
مکانیسم
print engine
مکانیسم چاپ
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
market mechanism
مکانیسم بازار
firing mechanism
مکانیسم اتش
associative mechanism
مکانیسم تجمعی
cintrol mechanism
مکانیسم کنترل
adjustment mechanism
مکانیسم سازگاری
breech mechanism
مکانیسم کولاس
counter mechanism
مکانیسم شمارشگر
dissociative mechanism
مکانیسم تفکیکی
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
delay arming
مکانیسم تاخیری
antifriction device
مکانیسم ضد اصطکاک
feedback mechanism
مکانیسم بازخوری
tractor feed mechanism
مکانیسم تغذیه تراکتوری
servomechanism
مکانیسم فرمان یار
electron transfer mechanism
مکانیسم انتقال الکترون
firing stop mechanism
مکانیسم ضامن اتش
sour grapes mechanism
مکانیسم ناچیز انگاری
recoil mechanism
مکانیسم عقب نشینی
combination influence
مکانیسم عامل مرکب
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
direct action
مکانیسم عمل مستقیم درماسوره ها
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
servomechanism
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
genetics
واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
blastment
انفجار
eruption
انفجار
brisance
انفجار
displosion
انفجار
blow out
انفجار
blasting
انفجار
plosion
انفجار
blast
انفجار
blow up
انفجار
blow-up
انفجار
blasts
انفجار
detonations
انفجار
burst
انفجار
explosion
انفجار
explosions
انفجار
bursts
انفجار
detonation
انفجار
pops
انفجار
popped
انفجار
pop
انفجار
blow-ups
انفجار
blasting machine
دستگاه انفجار
detonation
انفجار ناگهانی
crackled
صدای انفجار پی در پی
crackle
صدای انفجار پی در پی
burst wave
موج انفجار
blow out
سوختن انفجار
bursting set
محل انفجار
aerial burst
انفجار هوایی
craters
قیف انفجار
blast wave
موج انفجار
crackles
صدای انفجار پی در پی
busts
انفجار ترکیدگی
detonation
انفجار ضربهای
blast
صدای انفجار
blast
ضربه انفجار
lead in
مداررابط انفجار
blasts
صدای انفجار
blasts
ضربه انفجار
POWs
صدای انفجار
detonations
انفجار ضربهای
time of disintegration
زمان انفجار
explosive
قابل انفجار
blast effect
اثر انفجار
big bang
انفجار بزرگ
busting
انفجار ترکیدگی
busted
انفجار ترکیدگی
bust
انفجار ترکیدگی
atom samshing
انفجار اتمی
swooper
انفجار دار
sympathetic detonation
انفجار القایی
POW
صدای انفجار
explosive force
قدرت انفجار
crater
قیف انفجار
yield
بازده انفجار
the force of the explosion
شدت انفجار
yielded
بازده انفجار
detonation cord
سیم انفجار
yields
بازده انفجار
detonation charge
خرج انفجار
detonating slab
مسیر انفجار
detonatable
قابل انفجار
detonable
قابل انفجار
explosimeter
انفجار سنج
gusts
انفجار فوت
explosive force
نیروی انفجار
explosive energy
قدرت انفجار
explosiveness
قابلیت انفجار
detonations
انفجار ناگهانی
explosion proof
ازمایش- انفجار
fire time
زمان انفجار
explosion hazard
خطر انفجار
gust
انفجار فوت
destruct system
سیستم انفجار
countermining
انفجار ضد مین
outbursts
انفجار غضب
explosion proof
پوشش ضد انفجار
outburst
انفجار غضب
implosion
انفجار از داخل
combustion chamber
اطاق انفجار
crepitation
انفجار مکرر
dead center ignition
نقطه انفجار
misfires
گیر در انفجار
high order detonation
انفجار شدید
misfired
گیر در انفجار
ignitor
وسیله انفجار
detonative
اماده انفجار
information explosion
انفجار اطلاعات
impact action
اثر انفجار
misfire
گیر در انفجار
combustiblity
قابلیت انفجار
inexplosive
غیرقابل انفجار
population explosion
انفجار جمعیت
actuator
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
low order
انفجار کند یا ناقص
burst
انفجار منفجر شدن
bursts
منفجر کردن انفجار
flex x
خرج انفجار کتابی
flex x
خرج انفجار ورقهای
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
subsidiaries
عمق دهنده به انفجار
subsidiary
عمق دهنده به انفجار
burst
منفجر کردن انفجار
late time
زمان سکته انفجار
high order detonation
انفجار انی وکامل
bursts
انفجار منفجر شدن
explosive range
گستره انفجار پذیری
impacts
اثر ترکش انفجار
atom samsher
دستگاه انفجار اتمی
armed mine
مین اماده انفجار
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
powder kegs
چیز قابل انفجار
detonating
ترکاننده وابسته به انفجار
breech chamber
محفظه خرج انفجار
impact
اثر ترکش انفجار
contact fire
انفجار در اثر تماس
blastment
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
explosives
مواد قابل انفجار
powder keg
چیز قابل انفجار
afterwinds
باد بعد از انفجار
blast effect
اثر موج انفجار
poised mine
مین اماده انفجار
crepitate
انفجار پی درپی کردن
service mine
مین قابل انفجار
atomic time
زمان انفجار اتمی
sofar
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
ice mine
مین مخصوص انفجار زیریخی
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
fire time
زمان اجرای اتش یا انفجار
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
predictor
دستگاه محاسب زمان انفجار
proximity fuze
فیوز مخصوص انفجار مرمی
exudation
مواد پخش شونده در یک انفجار
strip
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
fire in the hole
انفجار نزدیک است به جان پناه
afterwinds
باد مخالف جهت انفجار اتمی
discriminating circuit
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
countermining
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
crackled
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
firing area
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
yield
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackle
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
sticky charge
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
sympathetic detonation
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
zero point
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
shock wave
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com