Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
servomechanism
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
Other Matches
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatons
ماشین خودکار
automaton
ماشین خودکار
perpetual motion machine
ماشین خودکار دائمی
automobiles
ماشین متحرک خودکار
automatic lathe
ماشین تراش خودکار
automatic coping lathe
ماشین تراش خودکار
atm
ماشین سخنگوی خودکار
automobile
ماشین متحرک خودکار
automatic roughing lathe
ماشین تراش سایشی خودکار
semi automatic lathe
ماشین تراش نیمه خودکار
automatic lathe operator
اپراتور ماشین تراش خودکار
automation
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
automatic hobbing machine
ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
numerical
ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
atm
ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
DDC
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
flexible
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
Babbage
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
tabulator
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
mechanisms
مکانیسم
mechanism
مکانیسم
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
feedback mechanism
مکانیسم بازخوری
firing mechanism
مکانیسم اتش
print engine
مکانیسم چاپ
cintrol mechanism
مکانیسم کنترل
market mechanism
مکانیسم بازار
antifriction device
مکانیسم ضد اصطکاک
associative mechanism
مکانیسم تجمعی
dissociative mechanism
مکانیسم تفکیکی
adjustment mechanism
مکانیسم سازگاری
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
counter mechanism
مکانیسم شمارشگر
breech mechanism
مکانیسم کولاس
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
delay arming
مکانیسم تاخیری
electron transfer mechanism
مکانیسم انتقال الکترون
combination influence
مکانیسم عامل مرکب
servomechanism
مکانیسم فرمان یار
sour grapes mechanism
مکانیسم ناچیز انگاری
firing stop mechanism
مکانیسم ضامن اتش
tractor feed mechanism
مکانیسم تغذیه تراکتوری
recoil mechanism
مکانیسم عقب نشینی
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
direct action
مکانیسم عمل مستقیم درماسوره ها
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
genetics
واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
filling
اب اندازی
expectoration
تف اندازی
exspuition
تف اندازی
fillings
اب اندازی
wrist wrestling
مچ اندازی
arm wrestling
مچ اندازی
diving
اب اندازی
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
boot
راه اندازی
triggering
راه اندازی
leg pull
دست اندازی
shading
سایه اندازی
actuation
بکار اندازی
trapping
در تله اندازی
basket dam
بندسله اندازی
contortions
ازشکل اندازی
trapping
بدام اندازی
firing
توپ اندازی
starting
راه اندازی
sputtering
بیرون اندازی
gunfire
تیر اندازی
moulting
شاخ اندازی
moulting
پوست اندازی
molt
پوست اندازی
supersedure
تعویق اندازی
encroachments
دست اندازی
encroachment
دست اندازی
abortions
بچه اندازی
abortion
بچه اندازی
contortion
ازشکل اندازی
gunshot
تیر اندازی
gunshots
تیر اندازی
extrajection
برون اندازی
sortition
پشک اندازی
ejection
بیرون اندازی
snash
دست اندازی
chrematistics
علم پس اندازی
trap
در تله اندازی
dockage
حق بار اندازی
ecdysis
پوست اندازی
trigger
راه اندازی
triggered
راه اندازی
glaziery
جام اندازی
sortition
قرعه اندازی
postponements
تاخیر اندازی
start up
راه اندازی
bootstrap
خودراه اندازی
lead work
جام اندازی
lead work
شیشه اندازی
postponement
تاخیر اندازی
launghing
براه اندازی
inbreak
دست اندازی
cannonade
توپ اندازی
cannonry
توپ اندازی
triggers
راه اندازی
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
encroach
دست اندازی کردن
to set intrigues on foot
پشت سر هم اندازی کردن
to load off
بار اندازی کردن
to lay a wager
دست اندازی کردن
soft start
راه اندازی نرم
skish
مسابقه قلاب اندازی
encroaches
دست اندازی کردن
starting position
وضعیت راه اندازی
operating handle
دستگیره راه اندازی
gabion
سله اندازی گابیون
starting torque
کشتاور راه اندازی
boot
خود راه اندازی
shadow ball
تمرین گوی اندازی
attemptable
قابل دست اندازی
upcast
بالا اندازی تاه کش
tournament casting
مسابقه قلاب اندازی
ectuating switch
سوئیچ راه اندازی
reset
راه اندازی مجدد
resets
راه اندازی مجدد
encroached
دست اندازی کردن
cockfights
جنگ اندازی خروس ها
cockfight
جنگ اندازی خروس ها
drainage
خشک اندازی فاضلاب
impinge
دست اندازی کردن
starting procese
فرایند راه اندازی
start button
تکمه راه اندازی
starting motor
موتور راه اندازی
starting current
جریان راه اندازی
casting
روش قلاب اندازی
starting lever
اهرم راه اندازی
start up disk
دیسک راه اندازی
starting power
توانایی راه اندازی
starting power
قدرت راه اندازی
boot record
رکورد راه اندازی
encroach
دست اندازی کردن
starting time
زمان راه اندازی
reboot
راه اندازی مجدد
cold boot
راه اندازی سرد
driver
برنامه راه اندازی
self assertion
خودرا جلو اندازی
drivers
برنامه راه اندازی
igniter switch
کلید راه اندازی
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
device driver
برنامه راه اندازی دستگاه
surf cast
قلاب اندازی از ساحل در موج
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
glazing
شیشه بری جام اندازی
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
cold starting
راه اندازی در حالت سرد
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
sagittary
سهمی وابسته به تیر اندازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com