English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
cintrol mechanism مکانیسم کنترل
Other Matches
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
mechanisms مکانیسم
mechanism مکانیسم
print engine مکانیسم چاپ
firing mechanism مکانیسم اتش
market mechanism مکانیسم بازار
feedback mechanism مکانیسم بازخوری
dissociative mechanism مکانیسم تفکیکی
associative mechanism مکانیسم تجمعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
breech mechanism مکانیسم کولاس
antisubmarine action مکانیسم ضد زیردریایی
counter mechanism مکانیسم شمارشگر
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
delay arming مکانیسم تاخیری
adjustment mechanism مکانیسم سازگاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
releasing mechanism مکانیسم راه اندازی
sour grapes mechanism مکانیسم ناچیز انگاری
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
tractor feed mechanism مکانیسم تغذیه تراکتوری
combination influence مکانیسم عامل مرکب
servomechanism مکانیسم فرمان یار
firing stop mechanism مکانیسم ضامن اتش
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
direct action مکانیسم عمل مستقیم درماسوره ها
innate releasing mechanism مکانیسم راه اندازی فطری
servomechanism مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
genetics واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
sense probe مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
combined influence mine مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
minor control کنترل کم
rein کنترل
controls کنترل
control code کد کنترل
control کنترل
controlling کنترل
check-up کنترل
line control کنترل خط
check-ups کنترل
control flow گردش کنترل
lift control کنترل اسانسور
external control کنترل خارجی
control flag پرچم کنترل
bridled کنترل کردن
birth control کنترل موالید
bridle کنترل کردن
mixture control کنترل مخلوط
control mode باب کنترل
carriages کنترل چاپگر
control memory حافظه کنترل
control logic منطق کنترل
minor control کنترل ضعیف
lateral control کنترل جانبی
control desk میز کنترل
level control کنترل سطح
light brightness control کنترل روشنایی
control field فیلد کنترل
lever control کنترل اهرمی
lighting control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
controlled کنترل شده
control کنترل کردن
control lever اهرم کنترل
control language زبان کنترل
control key کلید کنترل
control markings علایم کنترل
control grid شبکه کنترل
control grid توری کنترل
uncontrolled کنترل نشده
access control کنترل دستیابی
accuracy control کنترل دقت
controlling کنترل کردن
material control کنترل مواد
control flow روند کنترل
light control کنترل روشنایی
controlling کنترل بازبینی
marketing audit کنترل داخلی
control gear دستگاه کنترل
controls کنترل بازبینی
controls کنترل کردن
control کنترل بازبینی
manual control کنترل دستی
bridles کنترل کردن
control store انباره کنترل
flight control کنترل پرواز
takeover اعمال کنترل
takeovers اعمال کنترل
fiscal control کنترل مالی
control wheel صفحه کنترل
control word کلمه کنترل
fire control کنترل اتش
controllability قابلیت کنترل
air way station ایستگاه کنترل
control structure ساخت کنترل
flow control کنترل جریان
control surface سطح کنترل
check-up کنترل کردن
check-ups کنترل کردن
control system سیستم کنترل
control unit واحد کنترل
fighter control کنترل شکاریها
field control کنترل میدان
digital control کنترل دیجیتالی
cortical control کنترل مغزی
cpu واحد کنترل
ctrl کلید کنترل
data control کنترل داده ها
cu واحد کنترل
relay یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays یچ کنترل الکترومغناطیسی
direct control کنترل مستقیم
electric control کنترل الکتریکی
controllable قابل کنترل
experimental control کنترل ازمایشی
exchange control کنترل ارزی
exchange control کنترل ارز
frame کنترل هایی
error control کنترل خطا
electronic control کنترل الکترونیکی
damage control کنترل خسارات
bridling کنترل کردن
inspection lamp لامپ کنترل
pulpit میز کنترل
pulpits میز کنترل
control port درگاه کنترل
control procedure رویه کنترل
control program برنامه کنترل
input control کنترل ورودی
control register ثبات کنترل
indirect control کنترل غیرمستقیم
control pannel پانل کنترل
intensity control کنترل شدت
control of resources کنترل منابع
control panel تابلوی کنترل
control panel صفحه کنترل
control slide کشوی کنترل
inventory control کنترل موجودی
remote control کنترل از دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com