Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (6 milliseconds)
English
Persian
cunctation
مکث تعویق
Search result with all words
retardation
تعویق
postpone
به تعویق انداختن
postponed
به تعویق انداختن
postpones
به تعویق انداختن
postponing
به تعویق انداختن
postponement
تعویق
postponements
تعویق
suspend
به تعویق انداختن
suspending
به تعویق انداختن
suspends
به تعویق انداختن
procrastination
تعویق
suspense
در حال تعویق
abeyance or adeyancy
تعلیق تعویق
carring over
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
deferment
تعویق
deferred dobit
تعویق در پرداخت هزینه
free float
مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
imparlance
تعویق دعوا
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
mora
تعویق
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
postponemnet of inception
تعویق شروع کار
procrastinator
تعویق انداز
prorogation
اطاله تعویق
put off
عذر تعویق
retardment
تعویق
supersedure
تعویق اندازی
supersedure
تعویق
suspension of the game
تعویق و تاخیر بازی
suspensory
موجب تعویق بیضه بند
to postpone
به تعویق انداختن
to defer
به تعویق انداختن
to delay
به تعویق انداختن
to put off
به تعویق انداختن
to stay something
موقتا به تعویق انداختن
[قانون]
to suspend somebody's sentence on probation
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to place somebody on probation
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com