English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
Other Matches
repeats تکرار کردن تکرار شدن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
replicated تکرار کردن
replicates تکرار کردن
replicating تکرار کردن
repeats تکرار کردن
renew تکرار کردن
renewing تکرار کردن
repeat تکرار کردن
replicate تکرار کردن
iterate تکرار کردن
ingeminate تکرار کردن
reiterating تکرار کردن
renews تکرار کردن
reiterates تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
frequented مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
to make repeat وادار به تکرار کردن
ingeminate تکرار و تاکید کردن
reduplicate تکرار کردن دوچندان
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
repeat مکرر کردن تکرار شدن
repeats مکرر کردن تکرار شدن
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
repetition تکرار
ingemination تکرار
repetitions تکرار
iteration تکرار
recapitulations تکرار
many times <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
replication تکرار
recapitulation تکرار
reiteration تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
tautologies تکرار
tautology تکرار
iterance تکرار
rehearsal تکرار
epanalepsis تکرار
frequentation تکرار
frequentness تکرار
frequence تکرار
frequency تکرار
frequencies تکرار
rehearsals تکرار
often <adv.> به تکرار
reduplication تکرار
renewals تکرار
duplication تکرار
practise تکرار
repeat تکرار
practises تکرار
recidivism تکرار
practice تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
practising تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
repeats تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
practicing تکرار
renewal تکرار
frequent تکرار شونده
rehearsal تکرار مجدد
repeats تکرار کنید
frequented تکرار شونده
repetition of position تکرار وضعیت
ibidem تکرار میشود
recidivism تکرار جرم
frequenting تکرار شونده
iterant تکرار کننده
circular frequency تکرار دورانی
iterable تکرار کردنی
frequency of vibration تکرار ارتعاش
rehearsal تکرار عملیات
repeats تکرار تجدید
repeat counter شمارنده تکرار
frequents تکرار شونده
repetition instruction دستورالعمل تکرار
repetitous تکرار کننده
replication پاسخگویی تکرار
repeat تکرار تجدید
repetition instruction دستوالعمل تکرار
reptition compulstion وسواس تکرار
repeater تکرار کننده
repeatable قابل تکرار
repeatability قابلیت تکرار
uses تکرار ممارست
use تکرار ممارست
rehearsals تکرار مجدد
rehearsals تکرار عملیات
typematic key کلید تکرار
repeat key کلید تکرار
repetition of an act تکرار کاری
recur تکرار شدن
repetitions باز گو تکرار
auto repeat خود تکرار
recurs تکرار شدن
to repeat oneself تکرار شدن
merism تکرار متشابهات
repeat تکرار کنید
repetition باز گو تکرار
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
recurred تکرار شدن
pleonasm تکرار بیمورد
pulse repetition تکرار تپش
palilogy تکرار تاکیدی
iterative تکرار کننده
tautologic بیهوده تکرار کن
iterative تکرار شده
pulse repetition تکرار ضربان
recurring costs هزینههای تکرار شونده
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recidivists تکرار کننده جرم
recidivists عامل تکرار جرم
recidivist تکرار کننده جرم
recidivist عامل تکرار جرم
recapitulations تکرار رشدو نمو
regenerative repeater تکرار کننده باززا
spaced repetition تکرار فاصله دار
repeat action key کلید تکرار عمل
overeun error خطای تکرار شده
autorepeat key کلید تکرار خودکار
duplication check مقابله از راه تکرار
polysyndeton تکرار حرف ربط
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
recapitulations تکرار رئوس مطالب
recapitulation تکرار رشدو نمو
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
recapitulation تکرار رئوس مطالب
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
looped برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
looped ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
raise a fuss <idiom> قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loops ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
cycles تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycled تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
nowel کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
repeats کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
repeat کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
overlapped روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com