English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
true complement مکمل واقعی
Other Matches
cambridge equation نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
architecture proper معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
complementing مکمل
one's complement مکمل یک
nine's complement مکمل 9
complements مکمل
integrant مکمل
supplements مکمل
supplementary مکمل
ten's complement مکمل 01
two's complement مکمل 2
supplement مکمل
supplemented مکمل
supplementing مکمل
complementary مکمل
complement مکمل
complemented مکمل
completive مکمل
complementarity مکمل
complementary demand تقاضای مکمل
complementary goals اهداف مکمل
supplementary costs هزینههای مکمل
complement حد مجاز مکمل
complementary goods کالاهای مکمل
complement متمم مکمل
complementary colors رنگهای مکمل
additional <adj.> مکمل اضافی
supplementary اضافی مکمل
additional moment لنگر مکمل
true complement مکمل صحیح
codicillary مکمل وصیتنامه
self complementing code کد خود مکمل
complementary زاویه مکمل
codicil مکمل وصیتنامه
integrant جزء مکمل
complements حد مجاز مکمل
complemented حد مجاز مکمل
complements متمم مکمل
fan cameras دوربینهای مکمل
nine's complement مکمل دهدهی
complementing مکمل دهدهی
complemented مکمل دهدهی
complementing حد مجاز مکمل
integral part جزء مکمل
complements مکمل دهدهی
complementing متمم مکمل
codicils مکمل وصیتنامه
complement مکمل دهدهی
radix complement مکمل مبنا
complementary resources منابع مکمل
complemented متمم مکمل
objective complement مکمل موضوع
complementary factors عوامل مکمل
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
makeweight چیز یاعضو مکمل
supplementing الحاق زاویه مکمل
supplemented الحاق زاویه مکمل
additional bending moment لنگر خشمی مکمل
supplements الحاق زاویه مکمل
supplement الحاق زاویه مکمل
the i. parts of a whole بخش هایی مکمل یک چیزدرست
complementing رقم دودویی که مکمل شده است
complement رقم دودویی که مکمل شده است
complemented رقم دودویی که مکمل شده است
complements رقم دودویی که مکمل شده است
back up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
complementing با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complements با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
essential واقعی
real واقعی
ex post واقعی
actual واقعی
veracious واقعی
lifelike واقعی
positive واقعی
ex post saving واقعی
factually واقعی
veritable واقعی
very واقعی
factual واقعی
essentials واقعی
right واقعی
card-carrying واقعی
McCoy واقعی
veridical واقعی
actuals واقعی
literal واقعی
true life واقعی
concrete : واقعی
righting واقعی
righted واقعی
objective واقعی
objectives واقعی
unfeigned واقعی
virtual واقعی
objective value ارزش واقعی
objective data دادههای واقعی
make something happen واقعی کردن
out of pocket expenses هزینه واقعی
put inpractice واقعی کردن
actualise [British] واقعی کردن
actualize واقعی کردن
historical costs هزینه واقعی
incidental expenses هزینههای واقعی
never-never land غیر واقعی
carry ineffect واقعی کردن
jisen مبارزه واقعی
carry into effect واقعی کردن
implement واقعی کردن
put ineffect واقعی کردن
bring into being واقعی کردن
put into effect واقعی کردن
real earnings درامدهای واقعی
real fluid سیال واقعی
real income درامد واقعی
real mode حالت واقعی
real numbers اعداد واقعی
true complement متمم واقعی
never-never غیر واقعی
airy-fairy غیر واقعی
true form فرم واقعی
true power توان واقعی
true slump نشست واقعی
accomplish واقعی کردن
bring inbeing واقعی کردن
carry out واقعی کردن
real score نمره واقعی
real sector بخش واقعی
real storage انباره واقعی
put into practice واقعی کردن
make a reality واقعی کردن
real value ارزش واقعی
real wage مزد واقعی
fulfill [American] واقعی کردن
execute واقعی کردن
real address آدرس واقعی
real anxiety اضطراب واقعی
real assets دارائیهای واقعی
real capital سرمایه واقعی
real costs هزینههای واقعی
true vertical قائم واقعی
life size اندازه واقعی
actual damage خسارت واقعی
nominal غیر واقعی
matter of fact بطور واقعی
matter-of-fact بطور واقعی
genuine واقعی حقیقی
actual expenses مخارج واقعی
truest واقعی حقیقی
very واقعی فعلی
actual income درامد واقعی
truer واقعی حقیقی
actual cost هزینه واقعی
unrealistic غیر واقعی
life-size اندازه واقعی
practical واقعی کارازموده
practicals واقعی کارازموده
true north شمال واقعی
unreal غیر واقعی
unrealistically غیر واقعی
actual address نشانی واقعی
actual argument نشانوند واقعی
real واقعی موجود
true واقعی حقیقی
realised واقعی کردن
actual key کلید واقعی
actual self خود واقعی
actual load بار واقعی
actual loss زیان واقعی
real memory حافظه واقعی
realises واقعی کردن
actual parameter پارامتر واقعی
actual price قیمت واقعی
down-to-earth حقیقی واقعی
realising واقعی کردن
actual velocity سرعت واقعی
actualize واقعی کردن
down to earth حقیقی واقعی
realizing واقعی کردن
realizes واقعی کردن
insubstantial غیر واقعی
realized واقعی کردن
realize واقعی کردن
actual saving پس انداز واقعی
true meridian نصف النهار واقعی
pragmatize واقعی نشان دادن
real McCoy <idiom> چیز واقعی واصیل
real purchasing power قدرت خرید واقعی
real national income درامد ملی واقعی
unreal غیر واقعی خیالی
real money supply عرضه واقعی پول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com