Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
unless otherwise specified
مگر به ترتیب دیگری تعیین شده باشد
Other Matches
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
unless otherwise agreement
مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
sequentially
یکی پس از دیگری به ترتیب
direct objects
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objecting
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
staged
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
indirect objects
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objected
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objects
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
loan word
واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
fiscal station
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
parody
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
parodies
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
vacuity
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
tandems
باقی گذاشتن دو میله که یکی پشت دیگری باشد
tandem
باقی گذاشتن دو میله که یکی پشت دیگری باشد
optimizer
برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
ullage
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
acronym
کلمه ای که از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
remainder
حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
mandatory power
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
acronyms
کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
semi detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
defaulting
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
quin cunx
پنج چیزکه ترتیب انهامانندترتیب خالهای برگ پنج درگنجفه باشد
interventions
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
intervention
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
possitive stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
overflowed
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflows
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
minimim wage law
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
kabal
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
content addressable addressing
محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
defaulted
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
estate in remainder
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
regularities
ترتیب
ordering
ترتیب
sequence
ترتیب
collocation
ترتیب
disorderly
بی ترتیب
arr
ترتیب
orderliness
ترتیب
systems
ترتیب
system
ترتیب
to order
<idiom>
به ترتیب
irregular
بی ترتیب
pial
بی ترتیب
set up
ترتیب
anomaly
بی ترتیب
randomly
بی ترتیب
random
بی ترتیب
sequences
ترتیب
configuration
ترتیب
assortments
ترتیب
to make an arrangement
ترتیب
assortment
ترتیب
regularity
ترتیب
configurations
ترتیب
order
ترتیب
serialization
ترتیب
anomalies
بی ترتیب
regvlarity
ترتیب
organisations
ترتیب
catenation
ترتیب
kelter or kilter
ترتیب
kelter
ترتیب
orderless
بی ترتیب
ordonnance
ترتیب
out of kelter
بی ترتیب
managements
ترتیب
lay out
ترتیب
organizations
ترتیب
arrangements
ترتیب
arrangement
ترتیب
respectively
به ترتیب
organization
ترتیب
management
ترتیب
arramgement
ترتیب
arrangment
ترتیب
immethodical
بی ترتیب
in series
به ترتیب
ataxic
بی ترتیب
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
for this purpose
<adv.>
به این ترتیب
ordains
ترتیب دادن
ordained
ترتیب دادن
rough and tumble
بی نظم و ترتیب
ordaining
ترتیب دادن
ordain
ترتیب دادن
decreasing order
ترتیب کاهنده
disciplining
تادیب ترتیب
gradational
به ترتیب درجه
disciplines
تادیب ترتیب
hereto
<adv.>
به این ترتیب
run
ترتیب محوطه
arrangements
ترتیب تنظیم
on this
<adv.>
به این ترتیب
arrangements
ترتیب اصلاح
arrangement
ترتیب اصلاح
hereunto
<adv.>
به این ترتیب
trained
نظم ترتیب
sort key
کلید ترتیب
sort order
نظم ترتیب
arrangement
ترتیب تنظیم
untune
بی ترتیب کردن
runs
ترتیب محوطه
lighting scheme
ترتیب روشنایی
discipline
تادیب ترتیب
descending order
ترتیب نزولی
firing order
ترتیب احتراق
ratings
ترتیب تقدم
rating
ترتیب تقدم
first in first out
به ترتیب ورود
concerning this
<adv.>
به این ترتیب
as to that
<adv.>
به این ترتیب
systems
نظم ترتیب
to map out
ترتیب دادن
indue order
به ترتیب صحیح
line up
به ترتیب ایستادن
line-ups
به ترتیب ایستادن
fifo
به ترتیب ورود
expandede order
ترتیب مبسوط
system
نظم ترتیب
dresses
ترتیب دادن
dress
ترتیب دادن
precedence
ترتیب تقدم
descending sort
ترتیب نزولی
word order
ترتیب واژه ها
desultorily
بطور بی ترتیب
trains
نظم ترتیب
tactics
نظم و ترتیب
train
نظم ترتیب
in chronological order
به ترتیب تاریخ
kelter
بی ترتیب مختل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com