English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English Persian
mean میانگین
meaner میانگین
meanest میانگین
average میانگین
averaged میانگین
averages میانگین
averaging میانگین
median میانگین
arithmetic mean میانگین
average value میانگین
mean value میانگین
Other Matches
mean high water مد میانگین
averaged در میانگین
on average [on av.] در میانگین
assumed mean میانگین فرضی
geometric mean میانگین هندسی
simple average میانگین ساده
average price میانگین قیمت
average life عمر میانگین
average flow بده میانگین
mean error خطای میانگین
average error خطای میانگین
average discharge بده میانگین
true mean میانگین حقیقی
average deviation انحراف میانگین
mean velocity تندی میانگین
average cost میانگین هزینه
moving average میانگین غلتان
moving average میانگین متحرک
mean value مقدار میانگین
average value ارزش میانگین
mean low water اب پایین میانگین
mean deviation انحراف میانگین
mean depth ژرفای میانگین
mean absolute deviation انحراف میانگین
mean low water جزر میانگین
logarithmic mean میانگین لگاریتمی
harmonic mean میانگین همساز
mean high water اب بالای میانگین
mean life عمر میانگین
mean squares میانگین مجذورات
mean time between failures میانگین عمر
average معدل میانگین
batting average میانگین توپزنی
average value مقدار میانگین
simple mean میانگین ساده
averaging میانگین موفقیت
averages معدل میانگین
averaged میانگین موفقیت
weighted mean میانگین وزنی
averages ایجاد میانگین
working mean میانگین مفروض
averaged معدل میانگین
meaner مقدار میانگین
meanest مقدار میانگین
averages میانگین موفقیت
averaged ایجاد میانگین
density mean میانگین چگالی
weighted average میانگین موزون
averaging معدل میانگین
mean مقدار میانگین
mediums وسط یا میانگین
medium وسط یا میانگین
averaging ایجاد میانگین
simple mean میانگین حسابی
average ایجاد میانگین
arithmetic mean میانگین حسابی
average میانگین موفقیت
weighted average میانگین وزنی
sm خطای معیار میانگین
standard error of mean خطای معیار میانگین
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
mean repair time زمان میانگین تعمیر
mean time to repair زمان میانگین تعمیر
mean sea level میانگین سطح دریا
mean time to failure زمان میانگین تاخرابی
mean value of periodic quantity میانگین کمیت دورهای
mean range of the tide میانگین ارتفاع کشند
mean free path مسافت ازاد میانگین
averaging درجه عادی میانگین
effective خروجی میانگین پردازنده
average out میانگین در نظر گرفتن
averages درجه عادی میانگین
averaged درجه عادی میانگین
mean معنی دادن میانگین
meaner معنی دادن میانگین
electrode current averaging time زمان میانگین شدن
average درجه عادی میانگین
meanest معنی دادن میانگین
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
number average molecular weight میانگین عددی وزن مولکولی
number average degree of polymerization میانگین عددی درجه بسپارش
weight average molecular weight میانگین وزنی وزن مولکولی
weight average degree of polymerization میانگین وزنی درجه بسپارش
bowling average میانگین امتیازهای توپ انداز
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
earned run average میانگین امتیاز کسب شده
averages میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged میانه قرار دادن میانگین گرفتن
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
average میانه قرار دادن میانگین گرفتن
pass completion average میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
exponential smoothing روش میانگین گیری متغیروزن دار
averaging میانه قرار دادن میانگین گرفتن
batting average میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
averages میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEP مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
averaging میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
variance میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
mtbf زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
MEPs مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
averaged میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
scattering mean free path مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
centroid در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
average میانگین حسابی متوسط حسابی
averages میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean میانگین حسابی متوسط حسابی
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean free path absorption مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
absorption mean free path مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com