English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
psychological field میدان روانی
Other Matches
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
course میدان تیر میدان
courses میدان تیر میدان
coursed میدان تیر میدان
flows روانی
mental روانی
flow روانی
volubility روانی
facility روانی
mellifluence روانی
yield point حد روانی
psychical روانی
freedom روانی
freedoms روانی
fluency روانی
psychic روانی
subversives روانی
psychological روانی
subversive روانی
fluidity روانی
liquid limit حد روانی
flowed روانی
psycholepsy افت روانی
psychiatry پزشکی روانی
supersensible روحی روانی
nervous breakdowns بحران روانی
nervous breakdowns فروباشی روانی
mood وضع روانی
moods وضع روانی
nervous breakdown فروباشی روانی
nervous breakdown بحران روانی
psycholepsis افت روانی
physical psychological تنی- روانی
physical psychological جسمی- روانی
playing the man بازی روانی
psychasthenia ضعف روانی
psychodiagnosis تشخیص روانی
psychogenesis پدیدایی روانی
psychosis بیماری روانی
psychotic بیمار روانی
psychognosis شناخت روانی
psychic apparatus دستگاه روانی
psychiatric nurse پرستار روانی
psychograph نمودار روانی
versatility روانی مهارت
neurasthenia خسته روانی
stream of consciousness تسلسل روانی
complex عقده روانی
complexes عقده روانی
psychic trauma اسیب روانی
psychosocial روانی- اجتماعی
psychosexual روانی- جنسی
psychopharmacology داروشناسی روانی
psychopaysical روانی- فیزیکی
psychopathy اختلالات روانی
psychopathy معالجه روانی
psychomotor روانی- حرکتی
psychological space فضای روانی
psychic deafness ناشنوایی روانی
psychological operations عملیات روانی
psychosurgery جراحی روانی
psychic blindness نابینایی روانی
psychological warfare جنگ روانی
mentally از نظر روانی
sociopsychological اجتماعی- روانی
sanity سلامت روانی
psychic secretion تراوش روانی
psychic energy نیروی روانی
psychological environment محیط روانی
psychological factors عوامل روانی
psychiatric social work مددکاری روانی
psychoanalysis تحلیل روانی
fluidity روانی بیان
psychotherapy درمان روانی
psyho بیمار روانی
psychological scale مقیاس روانی
mental health بهداشت روانی
mental illness بیماری روانی
mental disorder اختلال روانی
mental conflict تعارض روانی
mental disorder بیماری روانی
liquid limit test ازمون حد روانی
liquid limit مرز روانی
stresses فشار روانی
stressing فشار روانی
mental disease بیماری روانی
neurosis اختلال روانی
mental examination معاینه روانی
mental health سلامت روانی
mental hygiene بهداشت روانی
analeptic نیروبخش روانی
psychopath بیمار روانی
mental disturbance اختلال روانی
psychopaths بیمار روانی
mental derangement اشفتگی روانی
neuroses اختلال روانی
cathexis انرژی روانی
mental status وضع روانی
cathexis تمرکز روانی
flow روانی سلاست
exopsychic برون روانی
mental economy اقتصاد روانی
endopsychic درون روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
ease of style روانی انشا
psychological test ازمون روانی
psychiatric hospital بیمارستان روانی
gift of the gab روانی زبان
mental test ازمون روانی
cathexis نیروگذاری روانی
flows روانی سلاست
intrapsychic درون روانی
flowed روانی سلاست
stress فشار روانی
facility وسیله تسهیل روانی
nervous breakdown ناتوانی روانی [پزشکی]
psychotherapeutic وابسته بدرمان روانی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
psychopathology اسیب شناسی روانی
psychodrama نقش گزاری روانی
psychodynamics پویش شناسی روانی
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
intrapsychic conflict تعارض درون روانی
psychic determinism علیت گرایی روانی
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
psychologism پیروی از اصول روانی
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
psychonomics محیط شناسی روانی
psychopathologist اسیب شناس روانی
psychodiagnostics ابزارهای تشخیص روانی
nervous breakdown واماندگی روانی [پزشکی]
psi ability توانایی فرا روانی
psychological warfare عملیات جنگ روانی
to speak with f. به روانی سخن گفتن
psychasthenia خستگی روانی بی تصیمی
mental measurement اندازه گیری روانی
psychopath مبتلا بامراض روانی
stressing تنش جسمانی- روانی
stresses تنش جسمانی- روانی
psychopaths مبتلا بامراض روانی
phrenology جمجمه شناسی روانی
stressable <adj.> فشار روانی پذیر
stress tolerance تحمل فشار روانی
mental element of crime عنصر روانی جرم
reagent موضوع ازمایش روانی
reflux column ستون باز روانی
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
reflux condenser چگالنده باز روانی
stress تنش جسمانی- روانی
neuropsychiatric مرض روانی و عصبی
pgr بازتاب گالوانیکی- روانی
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
viscosity ناروانی کند روانی
hasty breaching نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
acute stress reaction واکنش حاد فشار روانی
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychopathology علم اسیب شناسی روانی
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
psychergograph دستگاه اندازه گیری کار روانی
cathectic وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
psychoneurosis ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
consolidation psychological operation عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
How does he [she] tick? او [مرد ] [زن] چطور [از نظر روانی] عمل میکند؟
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
strategic استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
subversion نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
line of force خط میدان
line bay میدان خط
open space میدان
agora میدان
piazza میدان
field line خط میدان
plaza میدان
space میدان
domains میدان
domain میدان
spaces میدان
place میدان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com