English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (17 milliseconds)
English Persian
barrier minefield میدان مین سد کننده
Search result with all words
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
field regulator تنظیم کننده میدان
field rheostat تنظیم کننده میدان
magnetic deflection field میدان منحرف کننده مغناطیسی
Other Matches
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
course میدان تیر میدان
courses میدان تیر میدان
coursed میدان تیر میدان
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hasty breaching نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
domains میدان
agora میدان
ring میدان
plains میدان
spaces میدان
space میدان
field line خط میدان
line of force خط میدان
forum میدان
arenas میدان
piazza میدان
arena میدان
domain میدان
plaza میدان
trone میدان
sq میدان
scope میدان
places میدان
place میدان
zero field بی میدان
ROUNDABOUT میدان
aim میدان
plain میدان
aimed میدان
plainer میدان
plainest میدان
open space میدان
frontages میدان
frontage میدان
aims میدان
line bay میدان خط
placing میدان
forums میدان
fielded میدان
fields میدان
reached میدان
reaches میدان
reaching میدان
reach میدان
field میدان
field range میدان تیرجنگی
battlefields میدان جنگ
on sight در میدان دیددوربین
ranged میدان حدودتغییرات
space میدان صحن
zero field میدان صفر
front porch میدان جلو
field control کنترل میدان
field current جریان میدان
curl field میدان حلقوی
field of gravity میدان ثقل
phenomenal field میدان پدیداری
ranged میدان تیر
field density چگالی میدان
perceptual field میدان ادراکی
field of regard میدان دید
battlefields میدان نبرد
playing fields میدان بازی
playing field میدان بازی
parade میدان رژه
field of vision میدان بینایی
back porch میدان عقب
paraded میدان رژه
parades میدان رژه
oilfields میدان نفتی
parading میدان رژه
field pole قطب میدان
field of vision میدان دید
main field میدان اصلی
field constant ثابت میدان
line of magnetic field strength خط میدان مغناطیسی
spaces میدان صحن
visual field میدان دید
magnetic flux line خط میدان مغناطیسی
magnetic field line خط میدان مغناطیسی
placing میدان شهری
field of view میدان دید
places میدان شهری
place میدان شهری
game keeper قرق چی میدان
field of fire میدان تیر
ranges میدان حدودتغییرات
field of action میدان اثر
field mark نشان میدان
field magnet اهنربای میدان
firing range میدان تیر
field magnet میدان مغناطیسی
fixed field میدان ثابت
field length درازای میدان
field judge داور میدان
range میدان تیر
yards محوطه یا میدان
field of application میدان کاربرد
range میدان حدودتغییرات
filed circuit مدار میدان
field of consciousness میدان هشیاری
field voltage ولتاژ میدان
field vector بردار میدان
magnetizing field میدان مغناطیس گر
field of battle میدان رزم
magnetic stray field میدان پراکنده
field of fire میدان اتش
field of battle میدان جنگ
field of attention میدان توجه
field theory تئوری میدان ها
field of force میدان نیرو
yard محوطه یا میدان
battle field میدان جنگ
field repetition rate بسامد میدان
field energy انرژی میدان
oilfield میدان نفتی
warfare میدان جنگ
battlegrounds میدان جنگ
battleground میدان جنگ
field effect اثر میدان
scope میدان دید
field distribution پخش میدان
field distortion اعوجاج میدان
series field میدان زنجیری
field regulator نافم میدان
field rectifier یکسوساز میدان
field distortion انحراف میدان
field displacement جابجایی میدان
sensory field میدان حسی
field direction جهت میدان
field equation معادله ی میدان
low field میدان ضعیف
magnetic f. میدان مغناطیسی
field strength شدت میدان
field frequency بسامد میدان
ranges میدان تیر
field rheostat رئوستای میدان
magnetic balance تعادل میدان
field form نمودار میدان
field flux شاره میدان
field excitation تحریک میدان
flying field میدان فرودگاه
flying ground میدان پرواز
field exciation تحریک میدان
outfight از میدان در کردن
field equation معادلات میدان
force field میدان نیرو
gravitational field میدان گرانش
race course میدان مسابقه
image field میدان تصویر
image field curvature انحنای میدان
magnetic field میدان مغناطیسی
uniform field میدان یکنواخت
the butts میدان تیراندازی
ring انگشتر میدان
unfield میدان بالا
two phase field میدان دو فاز
protected field میدان محفوظ
intermediate field میدان واسطه
tube of force لوله میدان
cock of the walk پهلوان میدان
list میدان نبرد
minefield میدان مین
minefields میدان مین
electric field میدان الکتریکی
magnetic fields میدان مغناطیسی
intermediate field میدان میانی
electromagnetic field میدان الکترومغناطیسی
solenoidal field میدان سولنئیدی
square جذر میدان
electromagnetic spectrum میدان الکترومغناطیسی
field [algebraic structure] میدان [ریاضی]
inhomogeneity of a field غیریکنواختی یک میدان
inhomogeneous field میدان غیریکمواخت
electrostatic field میدان الکتروستاتیکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com