Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
performance	میزان کارائی
performances	میزان کارائی
Search result with all words
uprating	بهبود میزان کارائی [مهندسی]
Other Matches
availability	میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo	نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
performances	کارائی
performance	کارائی
effectiveness	کارائی
performance	سطح کارائی
absolute efficiency	کارائی مطلق
production efficiency	کارائی در تولید
tax efficiency	کارائی مالیاتی
maximum efficiency	حداکثر کارائی
performances	سطح کارائی
economic efficiency	کارائی اقتصادی
production efficiency	کارائی تولید
equity versus efficiency	برابری در مقابل کارائی
marginal efficiency of capital	کارائی نهائی سرمایه
roundabout production	تولید با کارائی بیشتر
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
decreasing marginal efficiency of capita	کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal efficiency of investment	کارائی نهائی سرمایه گذاری
bound	انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
marginal efficiency of investment schedu	نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
tune	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
power function	این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
nonmonetarists	ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
monetary school	مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
self adjusting	بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath	خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
depth contour	خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
scales	میزان
amounts	میزان
amount	میزان
adjustment	میزان
balance	میزان
balances	میزان
unit	میزان
level	میزان
amounting	میزان
metre	میزان
amounted	میزان
adjustments	میزان
At the rate of . On a scale of .	به میزان
levels	میزان
weight	میزان
yardstick	میزان
levelled	میزان
criterion	میزان
leveled	میزان
scalage	میزان
metres	میزان
rhythms	میزان
rhythm	میزان
units	میزان
yardsticks	میزان
volume	میزان
infiltration rate	میزان
rates	میزان
librae	میزان
libra	میزان
meter	میزان
meters	میزان
rate	میزان
volumes	میزان
noise level	میزان خش
measure	میزان
effectiveness	میزان تاثیر
goodness of fit	میزان انطباق
failure rate	میزان خرابی
watermark	تعیین میزان مد اب
shear modulus	میزان سختپایی
error rate	میزان خطا
rating	میزان عوارض
ratings	میزان عوارض
tuning	میزان سازی
module	اندازه میزان
modules	اندازه میزان
watermarks	تعیین میزان مد اب
remedies	درمان میزان
kiffa australis	بتا- میزان
remedying	درمان میزان
lapse rate	میزان افت
level of effort	میزان تلاش
libra	برج میزان
knock rating	میزان بهسوزی
evaporimter	میزان تبخیر
barometers	میزان الهواء
line of cerdit	میزان اعتبار
hygrometer	میزان الرطوبه
remedy	درمان میزان
barometer	میزان الهواء
standardization	میزان کردن
remedied	درمان میزان
admission rate	میزان پذیرش
equilibration	میزان کردن
rate of loading	میزان بارگذاری
rate of flow	میزان جریان
rate of climb	میزان صعود
calorimeter	میزان الحراره
rain glass	میزان الهوا
rain glass	میزان سنج
quantity discount	میزان تخفیف
collimate	میزان کردن
contour line	خط میزان منحنی
decrement	میزان کاهش
collision rate	میزان برخورد
data rate	میزان داده
damage criteria	میزان ضایعات
damage criteria	میزان خسارات
credit rating	میزان اعتبار
conductance	میزان هدایت
rate of output	میزان تولید
birthrate	میزان موالید
beta librae	بتا- میزان
education stand	میزان تحصیلات
discount rate	میزان تخفیف
demand surface	میزان تقاضا
delta librae	دلتا- میزان
humidity	میزان رطوبت
isometric	دارای یک میزان
isometrics	دارای یک میزان
setscrew	پیچ میزان
tuned	میزان شده
degree of risk	میزان خطر
quantum	درجه میزان
salinity	میزان شوری
alpha librae	الفا- میزان
degree of protection	میزان حفافت
rate of turn	میزان گردش
rate of spending	میزان مخارج
consumption rate	میزان مصرف
survival rate	میزان ماندگاری
gradients	میزان شیب
incidence	میزان بروز
allowances	میزان مجاز
allowance	میزان مجاز
adjustment	میزان کردن
focus	میزان کردن
amounts	مقدار میزان
amounting	مقدار میزان
amounted	مقدار میزان
amount	مقدار میزان
sensitivity	میزان حساسیت
sensitivities	میزان حساسیت
tension adjustment	میزان فشار
speed	میزان شتاب
sprinkling	میزان اندک
gradient	میزان شیب
tuners	میزان ساز
tuners	میزان کننده
tuner	میزان ساز
height adjustment	میزان ارتفاع
tuner	میزان کننده
resistance adjustment	میزان پایداری
speeds	میزان شتاب
speeding	میزان شتاب
measure	واحد میزان
tunes	میزان کردن
tune	میزان کردن
tempos	میزان سرعت
tempo	میزان سرعت
focussing	میزان کردن
focusses	میزان کردن
focussed	میزان کردن
focuses	میزان کردن
align	میزان کردن
aligned	میزان کردن
availability	میزان دسترسی
meters	مقیاس میزان
meter	مقیاس میزان
volumes	تعداد میزان
volume	تعداد میزان
aligns	میزان کردن
aligning	میزان کردن
focused	میزان کردن
voltage balance	میزان ولتاژ
expenditure	میزان مصرف
adjust	میزان کردن
par	میزان متوسط
tuning indicator	میزان نما
torsion balance	میزان ت_نش
tuning meter	میزان سنج
to figure up	مبلغ یا میزان
turbidity	میزان کدری
precipitation	میزان بارندگی
adjusts	میزان کردن
adjusting	میزان کردن
precipitation	میزان رطوبت
Richter Scale	میزان ریشتر
tuning coil	پیچک میزان ساز
tuned circuit	مدار میزان شده
natality	میزان زاد و ولد
water hardness	[میزان املاح موجود در آب]
mortality rate	میزان مرگ و میر
environmental lapse rate	میزان افت پرگیر
dose rate	میزان دوز دریافتی
mean square deviation	میزان انحراف متداول
staggered tuning	میزان سازی ردیفی
tuned transformer	مبدل میزان شده
employment rate	میزان نسبی اشتغال

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com