Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
rate of turn	میزان گردش
Other Matches
availability	میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo	نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
tune	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
self adjusting	بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath	خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
depth contour	خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
wrest	گردش
gyrations	گردش
water circulation	گردش اب
gyration	گردش
wrests	گردش
wresting	گردش
wrested	گردش
cycle	گردش
paseo	گردش
revs	گردش
left handed rotation	گردش به چپ
revved	گردش
revving	گردش
cycles	گردش
circuit	گردش
circuits	گردش
cycled	گردش
stroll	گردش
strolls	گردش
maeander	گردش
nutation	گردش
on the rove	در گردش
strolled	گردش
promenade	گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
run	گردش
runs	گردش
progress	گردش
progressed	گردش
progresses	گردش
progressing	گردش
circumrotation	گردش
turns	گردش
turn	گردش
races	گردش
race	گردش
perambulation	گردش
travels	گردش
jaunt	گردش
jaunts	گردش
twirl	گردش
twirled	گردش
twirling	گردش
twirls	گردش
canter	گردش
cantered	گردش
cantering	گردش
canters	گردش
travel	گردش
traveled	گردش
raced	گردش
hiking	گردش
promenades	گردش
excursion	گردش
operation	گردش
meander	گردش
meandered	گردش
meandering	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
meanders	گردش
traversing	گردش
traverses	گردش
traversed	گردش
traverse	گردش
walking	گردش
excursions	گردش
hikes	گردش
hiked	گردش
hike	گردش
movement	گردش
flowine	خط گردش
circulation	گردش
flowline	خط گردش
circulations	گردش
period	گردش
periods	گردش
revolution	گردش
itineration	گردش
trip	گردش
revolutions	گردش
tripped	گردش
ambulation	گردش
flowed	گردش
trips	گردش
flow	گردش
itineracy	گردش
flows	گردش
rev	گردش
rotation	گردش
turnover	گردش
libra	میزان
balance	میزان
balances	میزان
adjustments	میزان
adjustment	میزان
scales	میزان
librae	میزان
infiltration rate	میزان
unit	میزان
scalage	میزان
metres	میزان
metre	میزان
yardstick	میزان
yardsticks	میزان
noise level	میزان خش
units	میزان
meter	میزان
At the rate of . On a scale of .	به میزان
rates	میزان
meters	میزان
levels	میزان
weight	میزان
rate	میزان
rhythms	میزان
volumes	میزان
measure	میزان
rhythm	میزان
volume	میزان
levelled	میزان
leveled	میزان
amount	میزان
criterion	میزان
level	میزان
amounted	میزان
amounting	میزان
amounts	میزان
perambulated	گردش کردن در
perambulate	گردش کردن در
cycled	دوره گردش
rambling	گردش کننده
budget cycle	گردش بودجه
cycles	دوره گردش
angle of rotation	زاویه گردش
rove	گردش کردن
eyre	گردش دورانی
roved	گردش کردن
roves	گردش کردن
promenade	گردش کردن
promenade	گردش رفتن
roamed	گردش کردن
field trip	گردش علمی
excursionist	گردش کننده
promenades	گردش رفتن
excurse	گردش کردن
rotation	گردش مشاغل
rotation	گردش روتاسیون
cash flow	گردش وجوه
wheels	گردش ناو
flow direction	جهت گردش
wheeling	گردش ناو
wheel	گردش ناو
promenades	گردش کردن
flow of expenditure	گردش هزینه
perambulates	گردش کردن در
roaming	گردش کردن
roams	گردش کردن
rolls	چرخش گردش
cycle of the room	گردش ماه
rolled	چرخش گردش
roll	چرخش گردش
cooling water circulation	گردش اب سرد
control flow	گردش کنترل
continous running	گردش دائمی
bloodstream	رگ گردش خون
bloodstreams	رگ گردش خون
peripatetic	گردش کننده
continous cycle	گردش دائمی
clockwise rotation	گردش براست
clockwise rotation	گردش به راست
circulative	گردش کننده
circulationg air	هوای در گردش
circulation of money	گردش پول
roam	گردش کردن
cycle of water	گردش اب در طبیعت
perambulating	گردش کردن در
revolve	گردش کردن
circulation capital	سرمایه در گردش
revolved	گردش کردن
revolves	گردش کردن
data flow	گردش داده ها
cycle	دوره گردش
capital turnover	گردش سرمایه
gander	: گردش کردن
ganders	: گردش کردن
cash flows	وجوه در گردش
circulating asset	دارایی در گردش
circulating capital	سرمایه در گردش
daily round	گردش روزانه
currency circulation	گردش پول

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com