Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
music stands |
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند |
|
|
Other Matches |
|
console table |
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند |
ostensorium |
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند |
ostensory |
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند |
monstrance |
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند |
quartets |
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند. |
quartet |
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند. |
quartette |
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند. |
coffee-table books |
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند |
coffee-table book |
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند |
grillage |
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند |
airing cupboard |
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند |
quantum meruit |
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد |
play by ear <idiom> |
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی |
to sight-read something |
از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن |
melody |
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد |
melodies |
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد |
MIDI Mapper |
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند |
musicom |
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد |
variety saw |
اره میزی |
hematuria |
خون میزی |
table set |
دستگاه میزی |
mensal |
میزی سفرهای |
bench press |
پرس میزی |
circular saw bench |
اره کمانهای میزی |
dial feed press |
پرس میزی گردان |
spindle molder |
دستگاه فرز میزی |
MIDI file |
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود |
dysuria |
دش میزی [سوزش ادرار] [پزشکی] |
toilet cover |
رو میزی برای میز ارایش |
knife board |
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند |
painful urination |
دش میزی [سوزش ادرار] [پزشکی] |
extensiontable |
میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت |
planer |
دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای |
musicians |
نوازنده |
musician |
نوازنده |
instrumentalists |
نوازنده |
blowier |
نوازنده |
instrumentalist |
نوازنده |
player |
نوازنده |
executant |
نوازنده |
cellists |
نوازنده ویولن سل |
cellist |
نوازنده ویولن سل |
violoncellist |
نوازنده ویولن سل |
lutanist |
نوازنده عود |
minstrels |
نوازنده سیار |
minstrel |
نوازنده سیار |
pianist |
نوازنده پیانو |
stringer |
نوازنده ساز |
pianists |
نوازنده پیانو |
saxophonists |
نوازنده ساکسوفون |
saxophonist |
نوازنده ساکسوفون |
symphonist |
نوازنده عضوارکستر |
organist |
نوازنده ارگ |
stringers |
نوازنده ساز |
incurved |
تو گذاشته |
percussionist |
نوازنده اسبابهای ضربی |
carillonneur |
نوازنده سنتور زنگی |
percussionists |
نوازنده اسبابهای ضربی |
included |
تو گذاشته تو مانده |
of ripe years |
پابسن گذاشته |
in pawn |
گرو گذاشته |
new-laid |
تازه گذاشته |
new laid |
تازه گذاشته |
organ grinder |
نوازنده سیار ارگ دستی |
organ-grinder |
نوازنده سیار ارگ دستی |
organ-grinders |
نوازنده سیار ارگ دستی |
stay behind |
نیروی جا گذاشته شده |
I have pledged ( staked ) my reputation on it . |
شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام |
He is through ( done ) with politics . |
سیاست را بوسیده وکنار گذاشته |
I am wearing my hat at an angle . |
کلاهم را کج ( یکوری ) سرم گذاشته ام |
on sale |
در معرض فروش گذاشته شده |
quartus |
چهارمی شخص گذاشته وبارقم |
fermata |
تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده |
When will be supper? |
کی شام میدهند؟ |
unashamed |
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند |
the price was not reasonable |
بهای گزافی بران گذاشته بودند |
specific devise |
زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود |
guard cell |
گیاهی را تشکیل میدهند |
He had a cigar between his lips . |
یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش |
spot shot |
ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده |
handbills |
اعلانی که بدست مردم میدهند |
boarding house |
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند |
pig's wash |
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند |
they give it a good scrub |
خوب انرا مالش میدهند |
spadework |
کاری که با بیل انجام میدهند |
handbill |
اعلانی که بدست مردم میدهند |
boarding houses |
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند |
foy |
سوری که بخاطر مسافرت میدهند |
pigwash |
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند |
plate mark |
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود |
gingall |
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند |
stay behind |
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن |
lipping |
قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده |
accent mark |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
debutant |
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود |
alignments |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
alignment |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
posturing |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postures |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postured |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
posture |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
these cloud promise rain |
این ابرها خبر از بارندگی میدهند |
vouchee |
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند |
haematogen |
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند |
sea pass |
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند |
goffer |
اهنی که باان توری راچین میدهند |
loving cup |
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند |
Any reform of the pension law must be left to the future. |
هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود. |
dog cart |
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای |
Any reform of the insurance law must be left to the future. |
هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود. |
chip off the old block <idiom> |
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن |
fly speck |
گه یاکثافت مگس که بشکل خال یانقطهای درجایی گذاشته شود |
succeeding spot |
نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود |
planch |
صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود |
fascicule |
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
fascicle |
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
communicants |
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند |
impo |
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند |
fasciculus |
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
communicant |
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند |
tine |
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند |
slush fund |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
slush funds |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
anchor block |
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند |
aquariums |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
wedding cake |
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند |
aquarium |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
corody |
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند |
page of presence |
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
aquaria |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
foot block |
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود. |
hallmark |
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ |
exchange control |
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود |
hallmarks |
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ |
bread-board |
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند |
bread-boards |
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند |
trading stamp |
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند |
long pull |
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند |
resolutions |
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند |
resolution |
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند |
mezereum |
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند |
page of bonour |
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
liquidity perference |
جدولی که میزان پولهایی را که مردم جهت استفاده از ربح انهاراکد گذاشته اند نشان میدهد |
persiennes |
یکجور پشت پنجرهای که تیکههای چوب یا اهن نازک راترک ترک ... کار گذاشته اند |
pantechnicons |
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند |
pantechnicon |
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند |
letter card |
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند |
surface mount technology |
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند |
stamped addressed envelope |
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند |
decision |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
actuating horns |
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند |
Boxing Day |
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند |
decisions |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
writ of error |
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است |
out of step |
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند |
net ball |
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود |
classifying |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classify |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classifies |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
fallow |
بایر گذاشته ایش کردن شخم کردن |
mortgage property |
مال مرهون مال به رهن گذاشته شده |
crop mark |
در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند |
curie point |
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
every cloud has a silver lining <idiom> |
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند] |
mountains witness |
کوه هاهم گواهی میدهند حتی کوه ها....... |
countershaft |
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد |
liquidity trap |
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
permalloy |
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند |
cambridge equation |
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K = |
ear for music |
موسیقی |
treble clef |
موسیقی |
music |
موسیقی |
treble staff |
موسیقی |
ragtime |
در موسیقی |
prick |
نقطه نت موسیقی |
beat |
ضربت موسیقی |
carillons |
زنگهای موسیقی |
disco |
موسیقی دیسکو |
chamber music |
موسیقی مجلسی |
discos |
موسیقی دیسکو |
beats |
ضربت موسیقی |
noting |
نت موسیقی نوشتن |
notes |
نت موسیقی نوشتن |
note |
نت موسیقی نوشتن |
fortes |
موسیقی بلند |
carillon |
زنگهای موسیقی |
forte |
موسیقی بلند |
musical instrument |
الت موسیقی |
boogies |
موسیقی بوگی |
pricked |
نقطه نت موسیقی |
musicality |
برابری با موسیقی |
musicality |
ذوق موسیقی |
musicalness |
برابری با موسیقی |
musicalness |
ذوق موسیقی |
musicologist |
موسیقی شناس |
musicology |
موسیقی شناسی |
noteless |
غیر موسیقی |
devotion to music |
دلبستگی به موسیقی |