Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
dumb bell
میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
Other Matches
bar
میله اهنی
bars
میله اهنی
an iron bar
میله اهنی
plowhead
میله اهنی گاواهن
feeding bottle
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottle
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottles
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
cartwheel
[gymnastics exercise]
چرخ فلک
[ورزش ژیمناستیک]
[ورزش]
tenpin
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feints
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted
حرکت از میله بالا به میله پایین
feint
حرکت از میله بالا به میله پایین
shaft
میله ستون میله چاه
shafts
میله ستون میله چاه
ferruginous
اهنی
gratling
کف اهنی
ferrous
اهنی
ferrugineous
اهنی
grater
پنجره اهنی
graters
شبکه اهنی
martel de fer
چکش اهنی
graters
پنجره اهنی
ironstone
کانی اهنی
girder iron
تیر اهنی
grates
قفس اهنی
furniture
ابزار اهنی
helmet
کلاه اهنی
helmets
کلاه اهنی
grates
میلههای اهنی
grated
قفس اهنی
gavelock
اهرم اهنی
grater
شبکه اهنی
hoop iron
تسمه اهنی
rand
تسمهء اهنی
ferreous
اهنی رنگ
ironware
فروف اهنی
hoods
کلاه اهنی
hood
کلاه اهنی
iron barrel
بشکه اهنی
iron plate
ورق اهنی
an iron nail
میخ اهنی
gratings
چارچوب اهنی
grate
قفس اهنی
steel helmet
کلاه اهنی
grating
چارچوب اهنی
grate
میلههای اهنی
grated
میلههای اهنی
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
iron core transformer
مبدل با هسته اهنی
iron core coil
پیچک با هسته اهنی
iron core choke
پیچک با هسته اهنی
girths
بست اهنی وچرمی
girth
بست اهنی وچرمی
nonferrous
بدون مواد اهنی
girder armature
ارمیچر تیر اهنی
flitched beam
تیر چوب اهنی
steel helmet
کلاه خود اهنی
surface plate
تراز فلزی یا اهنی
ferriferous
دارای مواد اهنی
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
to lay down a railway
ساختمان راه اهنی را اغازکردن
gauntlets
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
nonferrous
غیراهنی فلزات غیر اهنی
caliper
پرگار اهنی اندازه گیر
graniteware
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
helmet liner
استرکلاه اهنی یا کلاه خود
gauntlet
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
stapling
گیره کاغذ بست اهنی
staple
گیره کاغذ بست اهنی
stapled
گیره کاغذ بست اهنی
wedging
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedges
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedge
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
skewer
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
centerboard
تیر یا صفحه اهنی میان قایق
wedged
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
skewers
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
skewering
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewered
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
iron boot
کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
club car
واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
jacob's staff
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
waffling
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffle
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffles
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffled
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
granger road
راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
parliamentary train
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
quoit
نعل یا حلقه اهنی که در بازی پرت مینمایندتاروی میخی بیفتد
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
elevate railway
راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
electro magnet
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
wrought
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
electromagnet
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
callisthenics
ورزش
sports
ورزش
p.exercise
ورزش
physical exercise
ورزش
sported
ورزش
flannels
ورزش
exercize
ورزش
goal
گل
[ورزش]
sport
ورزش
flannel
ورزش
gymnastical
ورزش
exercise
ورزش
pastime
ورزش
exercised
ورزش
pastimes
ورزش
exercises
ورزش
gymnastics
ورزش
workouts
ورزش روزانه
workouts
ورزش شدید
coached
مربی ورزش
practicing
ورزش تمرین
practise
ورزش تمرین
ring
صحنه ورزش
canoeing
ورزش با کانو
athlete
قهرمان ورزش
athletes
قهرمان ورزش
pull over
پیراهن کش ورزش
playsuit
لباس ورزش
coach
مربی ورزش
practising
ورزش تمرین
practises
ورزش تمرین
coaches
مربی ورزش
skiing
ورزش اسکی
callisthenics
ورزش سبک
ringside
در کنارصحنه ورزش
sportswear
لباس ورزش
fishing
ورزش ماهیگیری
gymnastics
ورزش ژیمناستیک
professionalism
ورزش حرفهای
sport palace
کاخ ورزش
physical therapy
ورزش درمانی
sweatshirt
پیراهن ورزش
sweatshirts
پیراهن ورزش
training
ورزش کاراموزی
sweat pants
شلوار ورزش
workout
ورزش روزانه
workout
ورزش شدید
athletics
علم ورزش
angling
ورزش ماهیگیری
head spring
ورزش واکروبات با سر
fine drawn
نتیجه ورزش
trains
ورزش کردن
gymnastically
ازلحاظ ورزش
train
ورزش کردن
athleticism
ورزش گرایی
gymnastically
ازراه ورزش
ploy
امر ورزش
ploys
امر ورزش
trained
ورزش کردن
practice
ورزش تمرین
goal scorer
گلزن
[ورزش]
to miss the goal
گل نکردن
[ورزش]
to miss the goal
به گل نزدن
[ورزش]
amateurism
ورزش اماتوری
exerciser
اسباب ورزش
To score points.
امتیاز آوردن ( ورزش )
sportsmanship
ورزش دوستی مردانگی
body-building
ورزش زیبایی اندام
body building
ورزش زیبایی اندام
nunchaku
نانچیکوهات
[ورزش]
[کونگ فو]
nunchuks
نانچیکوهات
[ورزش]
[کونگ فو]
danger sticks
نانچیکوهات
[ورزش]
[کونگ فو]
ball game
ورزش یا بازی با توپ
exercises
ورزش تمرین کردن
exercised
ورزش تمرین کردن
ball games
ورزش یا بازی با توپ
American football
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
open exercise
ورزش در هوای ازاد
stadiums
میدان ورزش مرحله
stadium
میدان ورزش مرحله
stadia
میدان ورزش مرحله
exercise
ورزش تمرین کردن
game
هرنوع ورزش بامقررات
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
irons
چوب سرباریک اهنی مثل چوب شماره 21 گلف
ironed
چوب سرباریک اهنی مثل چوب شماره 21 گلف
iron
چوب سرباریک اهنی مثل چوب شماره 21 گلف
colosseum
امفی تئاتر میدان ورزش
sportfishing
ورزش ماهیگیری با قلاب ونخ
international match
مسابقه بین المللی
[ورزش]
marksman
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
to exercise is use ful
ورزش کردن سودمند است
starting whistle
سوت آغاز بازی
[ورزش]
set a record
رکورد بر جای گذاشتن
[ورزش]
to stretch one's legs
برای ورزش راه رفتن
to ease to a victory
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com