Dictiornary-Farsi | ناحیه بازدارنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
suppressor area	ناحیه بازدارنده


Other Matches

blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
impedient	بازدارنده
impedimental	بازدارنده
retardant	بازدارنده
inhibitor	بازدارنده
retarder	بازدارنده
suppressive	بازدارنده
intercepter	بازدارنده
holding attack	تک بازدارنده
dissuasive	بازدارنده
deterrent	بازدارنده
deterrents	بازدارنده
dehortative	بازدارنده
disincentive	بازدارنده
disincentives	بازدارنده
suppressor variable	متغیر بازدارنده
secondary inhibitor	بازدارنده ثانوی
paratonic	از جنبش بازدارنده
holding force	نیروی بازدارنده
ripple though effect	اثر بازدارنده
preventative actions	اعمال بازدارنده
radical inhitator	بازدارنده رادیکالی
clearing block	قطعه بازدارنده
monoamine oxidase inhibitor	بازدارنده اکسیداز تک امین
containing action	عملیات احاطهای بازدارنده
deterrent	منع کننده بازدارنده
mao	بازدارنده اکسیداز تک امین
deterrents	منع کننده بازدارنده
aircraft arresting	دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
peace keeping forces	نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
aircraft arresting barrier	وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
districts	ناحیه
proclimax	ناحیه
district	ناحیه
reaching	ناحیه
reaches	ناحیه
reach	ناحیه
reached	ناحیه
ranges	ناحیه
ranged	ناحیه
output area	ناحیه
realms	ناحیه
demesne	ناحیه
sectors	ناحیه
subregion	ناحیه
local <adj.>	ناحیه ای
area	ناحیه
shire	ناحیه
shires	ناحیه
wards	ناحیه
region	ناحیه
regional <adj.>	ناحیه ای
areas	ناحیه
ward	ناحیه
regions	ناحیه
partition	ناحیه
partitions	ناحیه
sympatric	هم ناحیه
realm	ناحیه
range	ناحیه
zones	ناحیه
sector	ناحیه
situs	ناحیه
zone	ناحیه
frequency region	ناحیه فرکانس
wernicke's area	ناحیه ورنیکه
work area	ناحیه کاری
zone of contact	ناحیه تماس
edge zone	ناحیه لبه
commutation zone	ناحیه کموتاسیون
common area	ناحیه مشترک
climatic region	ناحیه اقلیمی
critical area	ناحیه بحرانی
depletion area	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
dead space	ناحیه کور
residential area	ناحیه مسکونی
the abdominal region	ناحیه شکم
critical region	ناحیه شاخص
fixed area	ناحیه ثابت
forbidden zone	ناحیه ممنوع
critical region	ناحیه بحرانی
range of variation	ناحیه تغییر
geiger muller region o. plateau	ناحیه قطع
genital zone	ناحیه تناسلی
gold field	ناحیه زرخیز
naval district	ناحیه دریایی
oral zone	ناحیه دهانی
skid row	ناحیه پست
output area	ناحیه خروجی
overflow area	ناحیه سرریز
silva	ناحیه جنگلی
sector commander	فرمانده ناحیه
sciatic	ناحیه چاربند
range of variation	ناحیه انحراف
scan area	ناحیه پیمایش
pyramidal area	ناحیه هرمی
radius of action	ناحیه رانندگی
range of adjustment	ناحیه تنظیم
range of storke	ناحیه ضربه
motor area	ناحیه حرکتی
touch spot	ناحیه بساوشی
goldfield	ناحیه زرخیز
heat affected zone	ناحیه پیوند
two phase region	ناحیه دو فازی
hypnogenic zone	ناحیه خواب زا
territorialization	ایجاد ناحیه
intermediate zone	ناحیه ی میانی
indifference zone	ناحیه خنثی
telephone area	ناحیه اتصال
storage area	ناحیه انبارش
input area	ناحیه ورودی
soft spot	ناحیه نشست
littoral	ناحیه ساحلی
magnetic domain	ناحیه مغناطیسی
measuring range	ناحیه ی سنجش
recording eara	ناحیه ضبط
baffle area	ناحیه کور
area search	جستجوی ناحیه
regions	ناحیه فضا
active area	ناحیه فعال
zones	منطقه ناحیه
part	سهم ناحیه
sectors	خط کش ریاضی ناحیه
Sept	ناحیه محصو
region	ناحیه فضا
zone	منطقه ناحیه
terrain	زمین ناحیه
region	ناحیه عملیات
sector	خط کش ریاضی ناحیه
regions	ناحیه عملیات
regions	ناحیه نظامی
arid area	ناحیه خشک
audio range	ناحیه صوتی
region	ناحیه نظامی
broca's area	ناحیه بروکا
regionalism	ناحیه گرایی
slum	ناحیه فقیرنشین
buffer area	ناحیه میانگیر
boom swing	ناحیه لرزش
slums	ناحیه فقیرنشین
Equator	ناحیه استوایی
erogenous zones	ناحیه شهوتزا
district	ناحیه نظامی
erogenous zone	ناحیه شهوتزا
lumbar	ناحیه کمر
districts	ناحیه نظامی
long wave range	ناحیه موج بلند
shielding region	ناحیه حفافت کننده
climate	ناحیه اوضاع جوی
local area network	شبکه ناحیه محلی
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
space charge	ناحیه بار فضا
climates	ناحیه اوضاع جوی
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
zone	ناحیه دسته بندی
naval district	ناحیه عملیات دریایی
coalfield	ناحیه ذغال خیز
coalfields	ناحیه ذغال خیز
catchment area	ناحیه تحت پوشش
catchment areas	ناحیه تحت پوشش
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
pierian	وابسته به ناحیه پیریا
palest	ناحیه محصور قلمروحدود
pale	ناحیه محصور قلمروحدود
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
paler	ناحیه محصور قلمروحدود
rimland	حومه ناحیه مرکزی
zones	ناحیه دسته بندی
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
domain	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
popliteal	مربوط به ناحیه رکبی
common storage area	ناحیه اشتراکی انباره
drilling range	ناحیه مته کاری
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
poplitaeal	مربوط به ناحیه رکبی
fingerprint region	ناحیه اثر انگشتی
forbidden energy zone	ناحیه انرژی ممنوع
coagulation	تجمع مواد در یک ناحیه
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
coal field	ناحیه زغال خیز
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
executive area	ناحیه هماهنگ ساز
delinquency area	ناحیه بزه خیز
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
geiger muller region o. plateau	ناحیه گایگر مولر
domains	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
winging	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
papa	پاپ کشیش ناحیه
papas	پاپ کشیش ناحیه