English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
genital zone ناحیه تناسلی
Other Matches
genitalia اندامهای تناسلی الات تناسلی
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
copulatory تناسلی
genital تناسلی
reproductive تناسلی
sexual تناسلی
sexual organs تناسلی
generative glands غدههای تناسلی
private اعضاء تناسلی
urinogenital ادراری- تناسلی
privates اعضاء تناسلی
pregenital پیش تناسلی
urogenital ادراری- تناسلی
gonopore سوراخ تناسلی
genitalia اندامهای تناسلی
genital phase مرحله تناسلی
genitals اندامهای تناسلی
genital organs الات تناسلی
genital organ الت تناسلی
genito urinary تناسلی وبولی
genital eroticism شهوت تناسلی
genital character منش تناسلی
genito urinary تناسلی بولی
sexual organ of either sex الت تناسلی زن یا مرد
penis الت تناسلی مرد
genitourinary جهاز تناسلی وادراری
body cell یاخته غیر تناسلی
genitalic مربوط به الت تناسلی
penises الت تناسلی مرد
genie تولید کننده تناسلی
genie مربوط به اندامهای تناسلی
genies تولید کننده تناسلی
genies مربوط به اندامهای تناسلی
antheridium عضو تناسلی نر در نهانزادان
willy آلت تناسلی بچه
willie آلت تناسلی بچه
peter [American English] آلت تناسلی بچه
gashes الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashed الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashing الت تناسلی زن مقاربت جنسی
adnate مربوط باعضاء تناسلی توام
sexual وابسته به الت تناسلی و جماع
gash الت تناسلی زن مقاربت جنسی
genitourinary وابسته به دستگاه اداری تناسلی
phalluses الت تناسلی مرد کیر
phallus الت تناسلی مرد کیر
phalli الت تناسلی مرد کیر
anaphrodisia داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
urogenital وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
fellatio تحریک الت تناسلی مرد بوسیله زبان
infibulation چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
apomixis تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
poeeping tom ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
local <adj.> ناحیه ای
regional <adj.> ناحیه ای
ranges ناحیه
reach ناحیه
reached ناحیه
reaches ناحیه
reaching ناحیه
demesne ناحیه
output area ناحیه
proclimax ناحیه
situs ناحیه
subregion ناحیه
sympatric هم ناحیه
range ناحیه
realm ناحیه
districts ناحیه
areas ناحیه
zone ناحیه
sectors ناحیه
shires ناحیه
shire ناحیه
sector ناحیه
realms ناحیه
ward ناحیه
district ناحیه
area ناحیه
partitions ناحیه
region ناحیه
regions ناحیه
zones ناحیه
partition ناحیه
wards ناحیه
ranged ناحیه
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
measuring range ناحیه ی سنجش
fixed area ناحیه ثابت
motor area ناحیه حرکتی
edge zone ناحیه لبه
naval district ناحیه دریایی
oral zone ناحیه دهانی
input area ناحیه ورودی
Sept ناحیه محصو
output area ناحیه خروجی
forbidden zone ناحیه ممنوع
radius of action ناحیه رانندگی
zones منطقه ناحیه
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
goldfield ناحیه زرخیز
heat affected zone ناحیه پیوند
zone منطقه ناحیه
gold field ناحیه زرخیز
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
indifference zone ناحیه خنثی
frequency region ناحیه فرکانس
intermediate zone ناحیه ی میانی
littoral ناحیه ساحلی
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
overflow area ناحیه سرریز
territorialization ایجاد ناحیه
wernicke's area ناحیه ورنیکه
work area ناحیه کاری
zone of contact ناحیه تماس
scan area ناحیه پیمایش
telephone area ناحیه اتصال
part سهم ناحیه
regions ناحیه عملیات
regions ناحیه نظامی
regions ناحیه فضا
region ناحیه عملیات
region ناحیه نظامی
region ناحیه فضا
slums ناحیه فقیرنشین
slum ناحیه فقیرنشین
two phase region ناحیه دو فازی
touch spot ناحیه بساوشی
the abdominal region ناحیه شکم
pyramidal area ناحیه هرمی
range of adjustment ناحیه تنظیم
range of storke ناحیه ضربه
range of variation ناحیه تغییر
range of variation ناحیه انحراف
recording eara ناحیه ضبط
residential area ناحیه مسکونی
sciatic ناحیه چاربند
sector commander فرمانده ناحیه
silva ناحیه جنگلی
skid row ناحیه پست
soft spot ناحیه نشست
storage area ناحیه انبارش
suppressor area ناحیه بازدارنده
baffle area ناحیه کور
districts ناحیه نظامی
broca's area ناحیه بروکا
commutation zone ناحیه کموتاسیون
lumbar ناحیه کمر
regionalism ناحیه گرایی
critical area ناحیه بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical region ناحیه شاخص
sectors خط کش ریاضی ناحیه
common area ناحیه مشترک
arid area ناحیه خشک
area search جستجوی ناحیه
boom swing ناحیه لرزش
active area ناحیه فعال
audio range ناحیه صوتی
buffer area ناحیه میانگیر
climatic region ناحیه اقلیمی
district ناحیه نظامی
terrain زمین ناحیه
Equator ناحیه استوایی
erogenous zones ناحیه شهوتزا
depletion zone ناحیه تخلیه
dead space ناحیه کور
depletion layer ناحیه تخلیه
depletion barrier ناحیه تخلیه
sector خط کش ریاضی ناحیه
depletion area ناحیه تخلیه
erogenous zone ناحیه شهوتزا
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
regionalist منطقهای ناحیه گرای
paler ناحیه محصور قلمروحدود
long wave range ناحیه موج بلند
palest ناحیه محصور قلمروحدود
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
fingerprint region ناحیه اثر انگشتی
palatinate ناحیه قلمرو کنت
pierian وابسته به ناحیه پیریا
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
poplitaeal مربوط به ناحیه رکبی
popliteal مربوط به ناحیه رکبی
domain ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
papa پاپ کشیش ناحیه
pale ناحیه محصور قلمروحدود
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
zonule منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
climate ناحیه اوضاع جوی
climates ناحیه اوضاع جوی
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
domains ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com