Dictiornary-Farsi | ناحیه دهانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
oral zone	ناحیه دهانی


Other Matches

blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
scurrility	بد دهانی
buccal	دهانی
anastomosis	هم دهانی
stomal	دهانی
stomatal	دهانی
stomatic	دهانی
swearword	بد دهانی
orals	دهانی
triforium	سه دهانی
oral	دهانی
peroral	دهانی
orality	شهوت دهانی
palatal	وابسته سق دهانی
oral stage	مرحله دهانی
oral sadism	ازارگری دهانی
oral dependence	وابستگی دهانی
oral character	منش دهانی
noma	غانقرایای تو دهانی
oral eroticism	شهوت دهانی
oral intercourse	رابطه جنسی دهانی
oral passive type	سنخ دهانی- پذیرشی
oral dyskinesia	حرکت پریشی دهانی
oral aggressive type	سنخ دهانی- پرخاشی
gnathite	یکی از زوائد دهانی بند پایان
sectors	ناحیه
districts	ناحیه
district	ناحیه
sympatric	هم ناحیه
proclimax	ناحیه
demesne	ناحیه
output area	ناحیه
reaching	ناحیه
reaches	ناحیه
reached	ناحیه
reach	ناحیه
situs	ناحیه
subregion	ناحیه
ranges	ناحیه
ranged	ناحیه
range	ناحیه
sector	ناحیه
partition	ناحیه
region	ناحیه
partitions	ناحیه
area	ناحیه
zone	ناحیه
ward	ناحیه
realms	ناحیه
shires	ناحیه
areas	ناحیه
regions	ناحیه
regional <adj.>	ناحیه ای
shire	ناحیه
wards	ناحیه
local <adj.>	ناحیه ای
zones	ناحیه
realm	ناحیه
depletion area	ناحیه تخلیه
critical region	ناحیه شاخص
baffle area	ناحیه کور
regions	ناحیه عملیات
dead space	ناحیه کور
range of adjustment	ناحیه تنظیم
range of storke	ناحیه ضربه
radius of action	ناحیه رانندگی
pyramidal area	ناحیه هرمی
critical region	ناحیه بحرانی
buffer area	ناحیه میانگیر
common area	ناحیه مشترک
commutation zone	ناحیه کموتاسیون
part	سهم ناحیه
climatic region	ناحیه اقلیمی
broca's area	ناحیه بروکا
boom swing	ناحیه لرزش
critical area	ناحیه بحرانی
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
goldfield	ناحیه زرخیز
heat affected zone	ناحیه پیوند
recording eara	ناحیه ضبط
region	ناحیه فضا
slums	ناحیه فقیرنشین
slum	ناحیه فقیرنشین
naval district	ناحیه دریایی
hypnogenic zone	ناحیه خواب زا
indifference zone	ناحیه خنثی
measuring range	ناحیه ی سنجش
input area	ناحیه ورودی
magnetic domain	ناحیه مغناطیسی
gold field	ناحیه زرخیز
genital zone	ناحیه تناسلی
depletion layer	ناحیه تخلیه
regions	ناحیه نظامی
overflow area	ناحیه سرریز
output area	ناحیه خروجی
edge zone	ناحیه لبه
regions	ناحیه فضا
region	ناحیه نظامی
fixed area	ناحیه ثابت
forbidden zone	ناحیه ممنوع
region	ناحیه عملیات
frequency region	ناحیه فرکانس
littoral	ناحیه ساحلی
geiger muller region o. plateau	ناحیه قطع
intermediate zone	ناحیه ی میانی
audio range	ناحیه صوتی
sector	خط کش ریاضی ناحیه
Sept	ناحیه محصو
suppressor area	ناحیه بازدارنده
storage area	ناحیه انبارش
erogenous zone	ناحیه شهوتزا
erogenous zones	ناحیه شهوتزا
Equator	ناحیه استوایی
terrain	زمین ناحیه
soft spot	ناحیه نشست
skid row	ناحیه پست
lumbar	ناحیه کمر
telephone area	ناحیه اتصال
territorialization	ایجاد ناحیه
sectors	خط کش ریاضی ناحیه
zone of contact	ناحیه تماس
work area	ناحیه کاری
wernicke's area	ناحیه ورنیکه
district	ناحیه نظامی
zones	منطقه ناحیه
districts	ناحیه نظامی
two phase region	ناحیه دو فازی
touch spot	ناحیه بساوشی
the abdominal region	ناحیه شکم
zone	منطقه ناحیه
scan area	ناحیه پیمایش
area search	جستجوی ناحیه
range of variation	ناحیه انحراف
active area	ناحیه فعال
sciatic	ناحیه چاربند
range of variation	ناحیه تغییر
sector commander	فرمانده ناحیه
regionalism	ناحیه گرایی
silva	ناحیه جنگلی
arid area	ناحیه خشک
residential area	ناحیه مسکونی
motor area	ناحیه حرکتی
domain	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
naval district	ناحیه عملیات دریایی
zonule	منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods <idiom>	ناحیه یا قسمتی از کشور
coagulation	تجمع مواد در یک ناحیه
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
long wave range	ناحیه موج بلند
local area network	شبکه ناحیه محلی
poplitaeal	مربوط به ناحیه رکبی
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
shielding region	ناحیه حفافت کننده
pierian	وابسته به ناحیه پیریا
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
space charge	ناحیه بار فضا
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
popliteal	مربوط به ناحیه رکبی
rimland	حومه ناحیه مرکزی
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
tertiary projection area	ناحیه فرافکنی سوم
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
common storage area	ناحیه اشتراکی انباره
fingerprint region	ناحیه اثر انگشتی
forbidden energy zone	ناحیه انرژی ممنوع
climates	ناحیه اوضاع جوی
coalfields	ناحیه ذغال خیز
geiger muller region o. plateau	ناحیه گایگر مولر
coalfield	ناحیه ذغال خیز
heating zone	منطقه یا ناحیه حرارتی
high frequency range	ناحیه ی فرکانس بالا
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
executive area	ناحیه هماهنگ ساز
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
catchment areas	ناحیه تحت پوشش
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
delinquency area	ناحیه بزه خیز
catchment area	ناحیه تحت پوشش
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
coal field	ناحیه زغال خیز
climate	ناحیه اوضاع جوی
papa	پاپ کشیش ناحیه
palest	ناحیه محصور قلمروحدود
hot temperature zone	ناحیه بسیار گرم
pale	ناحیه محصور قلمروحدود
wing	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
zone	ناحیه دسته بندی
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
zones	ناحیه دسته بندی
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
drilling range	ناحیه مته کاری
domains	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
paler	ناحیه محصور قلمروحدود