Dictiornary-Farsi | ناحیه میانگیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
buffer area	ناحیه میانگیر


Other Matches

blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
buffer	میانگیر
buffered	با میانگیر
elastic buffer	میانگیر ارتجاعی
thread rubber separator	میانگیر نخدار
output buffer	میانگیر خروجی
storage buffer	میانگیر انباره
buffer	استفاده از میانگیر
wood separator	میانگیر چوبی
buffer register	ثبات میانگیر
buffer stage	مرحله میانگیر
buffer condenser	خازن میانگیر
battery insulator	میانگیر باتری
buffer storage	انباره میانگیر
disk buffer	میانگیر دیسک
buffer storage	حافظه میانگیر
input output interface	میانگیر ورودی- خروجی
general purpose interface	میانگیر همه منظوره
ping pong buffering	میانگیر پینگ پنگی
general purpose interface bus	مسیر میانگیر همه منظوره
gpib	مسیر میانگیر همه منظوره
pad character	کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
buffer pool	تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
double buffering	روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
ranged	ناحیه
district	ناحیه
reaches	ناحیه
reaching	ناحیه
demesne	ناحیه
proclimax	ناحیه
sectors	ناحیه
sector	ناحیه
reached	ناحیه
range	ناحیه
output area	ناحیه
reach	ناحیه
districts	ناحیه
ranges	ناحیه
shires	ناحیه
realms	ناحیه
realm	ناحیه
shire	ناحیه
wards	ناحیه
subregion	ناحیه
ward	ناحیه
regions	ناحیه
area	ناحیه
sympatric	هم ناحیه
areas	ناحیه
situs	ناحیه
zone	ناحیه
zones	ناحیه
partition	ناحیه
regional <adj.>	ناحیه ای
local <adj.>	ناحیه ای
region	ناحیه
partitions	ناحیه
edge zone	ناحیه لبه
frequency region	ناحیه فرکانس
fixed area	ناحیه ثابت
two phase region	ناحیه دو فازی
wernicke's area	ناحیه ورنیکه
touch spot	ناحیه بساوشی
forbidden zone	ناحیه ممنوع
active area	ناحیه فعال
zone of contact	ناحیه تماس
climatic region	ناحیه اقلیمی
common area	ناحیه مشترک
work area	ناحیه کاری
commutation zone	ناحیه کموتاسیون
critical area	ناحیه بحرانی
critical region	ناحیه بحرانی
critical region	ناحیه شاخص
dead space	ناحیه کور
depletion area	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
broca's area	ناحیه بروکا
geiger muller region o. plateau	ناحیه قطع
oral zone	ناحیه دهانی
suppressor area	ناحیه بازدارنده
output area	ناحیه خروجی
storage area	ناحیه انبارش
residential area	ناحیه مسکونی
soft spot	ناحیه نشست
skid row	ناحیه پست
silva	ناحیه جنگلی
overflow area	ناحیه سرریز
sector commander	فرمانده ناحیه
sciatic	ناحیه چاربند
pyramidal area	ناحیه هرمی
radius of action	ناحیه رانندگی
scan area	ناحیه پیمایش
range of storke	ناحیه ضربه
range of variation	ناحیه تغییر
naval district	ناحیه دریایی
genital zone	ناحیه تناسلی
gold field	ناحیه زرخیز
goldfield	ناحیه زرخیز
heat affected zone	ناحیه پیوند
hypnogenic zone	ناحیه خواب زا
indifference zone	ناحیه خنثی
input area	ناحیه ورودی
the abdominal region	ناحیه شکم
territorialization	ایجاد ناحیه
intermediate zone	ناحیه ی میانی
recording eara	ناحیه ضبط
telephone area	ناحیه اتصال
littoral	ناحیه ساحلی
magnetic domain	ناحیه مغناطیسی
measuring range	ناحیه ی سنجش
motor area	ناحیه حرکتی
range of variation	ناحیه انحراف
districts	ناحیه نظامی
regions	ناحیه فضا
regions	ناحیه نظامی
regions	ناحیه عملیات
part	سهم ناحیه
Sept	ناحیه محصو
zone	منطقه ناحیه
range of adjustment	ناحیه تنظیم
zones	منطقه ناحیه
lumbar	ناحیه کمر
regionalism	ناحیه گرایی
terrain	زمین ناحیه
Equator	ناحیه استوایی
sector	خط کش ریاضی ناحیه
sectors	خط کش ریاضی ناحیه
erogenous zone	ناحیه شهوتزا
district	ناحیه نظامی
region	ناحیه عملیات
region	ناحیه فضا
slum	ناحیه فقیرنشین
baffle area	ناحیه کور
arid area	ناحیه خشک
area search	جستجوی ناحیه
audio range	ناحیه صوتی
boom swing	ناحیه لرزش
slums	ناحیه فقیرنشین
erogenous zones	ناحیه شهوتزا
region	ناحیه نظامی
palest	ناحیه محصور قلمروحدود
paler	ناحیه محصور قلمروحدود
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
pale	ناحیه محصور قلمروحدود
domains	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
long wave range	ناحیه موج بلند
local area network	شبکه ناحیه محلی
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
naval district	ناحیه عملیات دریایی
catchment areas	ناحیه تحت پوشش
catchment area	ناحیه تحت پوشش
coalfields	ناحیه ذغال خیز
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
pierian	وابسته به ناحیه پیریا
poplitaeal	مربوط به ناحیه رکبی
popliteal	مربوط به ناحیه رکبی
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
coalfield	ناحیه ذغال خیز
zones	ناحیه دسته بندی
winging	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
domain	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
coagulation	تجمع مواد در یک ناحیه
zonule	منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods <idiom>	ناحیه یا قسمتی از کشور
tertiary projection area	ناحیه فرافکنی سوم
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
space charge	ناحیه بار فضا
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
rimland	حومه ناحیه مرکزی
zone	ناحیه دسته بندی
shielding region	ناحیه حفافت کننده
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
fingerprint region	ناحیه اثر انگشتی
common storage area	ناحیه اشتراکی انباره
papa	پاپ کشیش ناحیه
forbidden energy zone	ناحیه انرژی ممنوع
delinquency area	ناحیه بزه خیز
geiger muller region o. plateau	ناحیه گایگر مولر
executive area	ناحیه هماهنگ ساز
climate	ناحیه اوضاع جوی
climates	ناحیه اوضاع جوی
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
heating zone	منطقه یا ناحیه حرارتی
hot temperature zone	ناحیه بسیار گرم
high frequency range	ناحیه ی فرکانس بالا
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
coal field	ناحیه زغال خیز
papas	پاپ کشیش ناحیه
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
drilling range	ناحیه مته کاری