English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
interference area ناحیه ی تداخل امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
Other Matches
interference تداخل امواج
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
bleeding باند تداخل امواج
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
beat تداخل
beats تداخل
interference تداخل
interfrometry تداخل سنجی
electronic interfrence تداخل الکترونیکی
interfrometer تداخل سنج
intercurrent تداخل کننده
constructive interference تداخل فزاینده
anti interference capacitor خازن ضد تداخل
anti interference device دستگاه ضد تداخل
interference eliminator صافی تداخل
suppressor مقاومت ضد تداخل
interference filter صافی تداخل
beat frequency فرکانس تداخل
cross talk تداخل صحبت
interferometer تداخل سنج
cross talk تداخل صدا
electrical interface تداخل الکتریکی
cross talk تداخل صداها در تلفن
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
monkey chatter تداخل کانال مجاور
adjacent channel interfernce تداخل کانال مجاور
cross talk تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
babbled تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbles تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
cross fire تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
biplane interference تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlock وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
ground swell امواج
tidal waves امواج جزرومدی
brain waves امواج مغزی
pulsing ضربان امواج
radio waves امواج رادیویی
oscilloscope اشکارسازی امواج
sky wave امواج اسمانی
reverberation برگشت امواج
spoondrift ترشح امواج
pulsed امواج ضربانی
pulse امواج ضربانی
reverberations برگشت امواج
emission انتشار امواج
emissions انتشار امواج
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
transient wave امواج سیار
gravity waves امواج ثقلی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
gravitational waves امواج گرانشی
gravitational waves امواج جاذبه
thermal waves امواج گرمایی
tosser دستخوش امواج
wander wave امواج سیار
ground waves امواج زمینی
incoherent waves امواج همدوس
the waves of the sea امواج دریا
crashing waves امواج خروشان
hertzian waves امواج هرتز
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
airwave امواج رادیو و تلویزیون
conical scanning انتشار مخروطی امواج
wave band دسته امواج رادیو
propagation پخش امواج یا اعلامیه
hertzian wave امواج هرتز hertz
reverberations برگشت دادن امواج
echoing برگشت امواج رادار
reverberation برگشت دادن امواج
wave front جبهه امواج رادیویی
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
pulsing پرتاب امواج انرژی
echoed برگشت امواج رادار
attenuation افت قدرت امواج
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
echoes برگشت امواج رادار
tidal wave امواج جذر و مدی
echo برگشت امواج رادار
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
overlap تداخل رنگ ها [خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
oscillograph دستگاه ثبت نوسان امواج
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
beam width عرض ستون امواج رادار
awash سرگردان بر روی امواج دریا
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
wave period زمان تناوب امواج دریا
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
sound box جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
demesne ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
reach ناحیه
reached ناحیه
sector ناحیه
sectors ناحیه
sympatric هم ناحیه
area ناحیه
partitions ناحیه
subregion ناحیه
partition ناحیه
district ناحیه
areas ناحیه
shire ناحیه
shires ناحیه
realm ناحیه
realms ناحیه
zone ناحیه
zones ناحیه
ranged ناحیه
proclimax ناحیه
region ناحیه
range ناحیه
output area ناحیه
regions ناحیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com