English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English Persian
enteropathy ناخوشی رودهای
Other Matches
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
intestinal رودهای
enteric رودهای
alvine رودهای
enteral رودهای
gastrointestinal معدی رودهای
subintestinal زیر رودهای
intestiniform رودهای شکل
gastrointestinal معدی و رودهای
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
illness ناخوشی
illnesses ناخوشی
maladies ناخوشی
invalidism ناخوشی
indisposedness ناخوشی
had health ناخوشی
diseases ناخوشی
disease ناخوشی
malady ناخوشی
pathogenetic ناخوشی زا
trichosis ناخوشی مو
morbidness ناخوشی
morbidity ناخوشی
unhealthiness ناخوشی
ill health ناخوشی
sickness ناخوشی
sicknesses ناخوشی
estival ناخوشی تابستانی
pathogeny پیدایش ناخوشی
hepatic disease ناخوشی جگر
pathognomic نماینده ناخوشی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
out break of a disease شیوع ناخوشی
impaludism ناخوشی مردابی
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
microzym میکرب ناخوشی
maldemer ناخوشی دریا
morbific ناخوشی اور
mal de mer ناخوشی دریا
laryngopathy ناخوشی خرخره
morbific تولیدکننده ناخوشی
myopathy ناخوشی ماهیچه
pathognomomical نماینده ناخوشی
liver trouble ناخوشی جگر
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
spelled حمله ناخوشی
livers ناخوشی جگر
liver ناخوشی جگر
morbid ویژه ناخوشی
diagnoses تشخیص ناخوشی
spell حمله ناخوشی
spells حمله ناخوشی
biliousness ناخوشی زردابی
bulimy ناخوشی گرسنگی
diagnosis تشخیص ناخوشی
dermatopathy ناخوشی پوست
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
pandemics ناخوشی همه گیر
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
qualm ناخوشی همه جاگیر
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
attack اصابت یا نزول ناخوشی
pandemic ناخوشی همه گیر
mycotic دچار ناخوشی قارچی
pestilence ناخوشی همه جاگیر
contagion سرایت ناخوشی واگیر
contagions سرایت ناخوشی واگیر
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
metastasis جابجا شدن ناخوشی
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
bunt ناخوشی قارچی گندم
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
laryngopathy ناخوشی خشک نای
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
qualms ناخوشی همه جاگیر
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com