English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English Persian
overslaugh نادیده گذشتن
Search result with all words
overleap جستن از روی نادیده گذشتن از
Other Matches
unobserved نادیده
unseen نادیده
towink at نادیده پنداشتن
to slip off or away نادیده رفتن
dissemble نادیده گرفتن
dissembled نادیده گرفتن
dissembles نادیده گرفتن
dissembling نادیده گرفتن
to skips over نادیده گذستن از
ignoring نادیده پنداشتن
ignore نادیده پنداشتن
the invisible خدای نادیده
ignores نادیده پنداشتن
disregards نادیده گرفتن
disregarding نادیده گرفتن
disregarded نادیده گرفتن
pass off نادیده گرفتن
ignored نادیده پنداشتن
scotomization نادیده گیری
disregard نادیده گرفتن
to blow over گذشتن
interpenetrate از هم گذشتن
get through گذشتن از
intercross از هم گذشتن
go by گذشتن
go over گذشتن
forbear گذشتن از
traversing گذشتن از
crosses گذشتن
crosser گذشتن
cross گذشتن
bypass گذشتن
bypasses گذشتن
bypassing گذشتن
traverse گذشتن از
traversed گذشتن از
traverses گذشتن از
elapsing گذشتن
elapses گذشتن
elapse گذشتن
bypassed گذشتن
blow over گذشتن
forbears گذشتن از
crossest گذشتن
overpasses گذشتن از
pass گذشتن
to go by گذشتن
to pass a way گذشتن
to pass on گذشتن
to run on گذشتن
traffics گذشتن
trafficking گذشتن
trafficked گذشتن
traffic گذشتن
overpass گذشتن از
pass on در گذشتن
passes گذشتن
passed گذشتن
To turn a blind eye to something. To overlook something. چیزی را نادیده گرفتن
to let something slip چیزی را نادیده گرفتن
to turn a blind eye to something چیزی را نادیده گرفتن
unheeded بیاهمیت نادیده بیتفاوت
to pass over نادیده رد شدن ازپهلو
contralateral neglect نادیده انگاری دگرسو
override سواره گذشتن از
overridden سواره گذشتن از
filrate از صافی گذشتن
overdue گذشتن موعد
overgo رسیدن به گذشتن
to go over گذشتن گذرکردن
traject از مسیربخصوصی گذشتن
sweep بسرعت گذشتن از
overrides سواره گذشتن از
overrode سواره گذشتن از
to pass off برگذارشدن گذشتن
fleet بسرعت گذشتن
fleets بسرعت گذشتن
To overlook. To turn a blind eye. چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
maskable آنچه نادیده گرفتنی است
ignore نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignored نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignores نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignoring نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
blinks نادیده گرفته نگاه مختصر
blinked نادیده گرفته نگاه مختصر
blink نادیده گرفته نگاه مختصر
to rush a stream از نهری تند گذشتن
lapseof centuries مروریا گذشتن قرنها
goes گذشتن عبور کردن
get over ازروی چیزی گذشتن
to go through رسیدگی کردن گذشتن از
to go to رعایت کردن گذشتن از
to slice the air هواراشکافتن وازان گذشتن
exceed the deadline گذشتن از مهلت مقرر
go گذشتن عبور کردن
skipped نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skips نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
pass by از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
skip نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
Passover گذشتن از پشت موج سواردیگر
slurring لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slur لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurs لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
brushes تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
disabling دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
buckets فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
to put somebody on the back burner کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
toll thorough وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
to shunt somebody aside کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
reeve ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
after bottom center تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
after top center تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
carrying گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
carries گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
carried گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
carry گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
remarks عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rem عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ended حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
reversion هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
interrupt خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com