English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
English Persian
dysarthria نارساگویی عضوی
Other Matches
memberless بی عضوی
organic عضوی
organicism عضوی نگری
organic set امایه عضوی
organic sensations احساسهای عضوی
six membered ring حلقه شش عضوی
organic deafness کری عضوی
octamerous هشت عضوی
monoplegia فلج یک عضوی
organic disorder اختلال عضوی
dyadic unit واحد دو عضوی
dyad گروه دو عضوی
inorganic غیر عضوی
diad گروه دو عضوی
psychalgia درد غیر عضوی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
struma اتساع و گشادشدن هر عضوی
organic psychosis روان پریشی عضوی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
amputation قطع عضوی از بدن
ablation قطع عضوی از بدن
brachium هر عضوی شبیه بازو
viscus عضوی که دراحشاء واقع شده است
hypertrophy بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
tranillumination انقال نور از خلال عضوی بعضو دیگری
emphysema اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
play footsie <idiom> از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
prolotherapy اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
Internet انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
Internet انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com