English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
royalistic ناشی از شاه پرستی
Other Matches
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
idolarty بت پرستی
gyniolatry زن پرستی
idolism بت پرستی
philogyny زن پرستی
gentilism بت پرستی
fetishist بت پرستی
heathenishness بت پرستی
iconolatry شمایل پرستی
materialism ماده پرستی
hero worship قهرمان پرستی
ichthyolatry ماهی پرستی
hunkerism کهنه پرستی
heliolatry افتاپ پرستی
futurism خیال پرستی
geolatry زمین پرستی
idolatress بت پرستی کردن
necrolatry مرده پرستی
nativism بومی پرستی
monotheism یکتا پرستی
mithraism مهر پرستی
mercenariness پول پرستی
mariolatry مریم پرستی
idolatrously از روی بت پرستی
lordolatry لرد پرستی
litholatry سنگ پرستی
krishnaism کریشنا پرستی
individuation فرد پرستی
necromania مرده پرستی
fogyism کهنه پرستی
obscurantism کهنه پرستی
patriotism میهن پرستی
zeal وطن پرستی
philanthropy نوع پرستی
traditionalism سنت پرستی
racism نژاد پرستی
benevolence نوع پرستی
ethnography نژاد پرستی
gluttony شکم پرستی
altruism نوع پرستی
sensuality شهوت پرستی
lewdness شهوت پرستی
narcissism خود پرستی
superstition موهوم پرستی
nationalism ملت پرستی
pyrolatry اتش پرستی
fire worship اتش پرستی
fetishist طلسم پرستی
ethnocentrism قوم پرستی
ethnocentrism نژاد پرستی
bender باده پرستی
benders باده پرستی
devil worship شیطان پرستی
demonolatry دیو پرستی
cosmolatry گیتی پرستی
clannishness خانواده پرستی
angeolatry فرشته پرستی
angel worship فرشته پرستی
mammonism ثروت پرستی
superstitions موهوم پرستی
xenophilism بیگانه پرستی
self worship خود پرستی
secularization دنیا پرستی
satyriasis شهوت پرستی
sabaism ستاره پرستی
sun worship افتاب پرستی
zootheism جانور پرستی
uxoriousness عیال پرستی
zootheism حیوان پرستی
totemism توتم پرستی
superstitiousness موهوم پرستی
worldliness دنیا پرستی
statolatry حکومت پرستی
patrioism میهن پرستی
secularity دنیا پرستی
autism خیال پرستی
fetishism یادگار پرستی
zoolatry حیوان پرستی
pagandom بت پرستی بی تمدنی
phallicism ذکر پرستی
public spiritedness میهن پرستی
plutolatry ثروت پرستی
pygmalionism افریده پرستی
Spirit of patriontism. روح وطن پرستی
chauvinism تعصب در وطن پرستی
jingoism وطن پرستی با تعصب
nepotism خویش و قوم پرستی
superstitiously از روی موهوم پرستی
papistic مبنی برپاپ پرستی
gluttonize شکم پرستی کردن
spread eagle میهن پرستی افراطی
heathenry بت پرستی اطوارواخلاق بت پرستان
iconomachy جنگ با شمایل پرستی
selfless عاری از نفس پرستی
retifism پا- کفش پرستی جنسی
religion of humanity دین نوع پرستی
polytheism چند خدا پرستی
phallic cuit ایین قضیب پرستی
patiot وابسته به وطن پرستی
papistically ازروی پاپ پرستی
sensually از روی نفس پرستی
idolatrous مربوط به بت پرستی و کفر
voluptuously از روی شهوت پرستی
ultranationalism ملت پرستی افراطی
lasciviously از روی شهوت پرستی
edacity استعداد خوردن شکم پرستی
venery شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
worldliness تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
shinto مذهب ارواح پرستی درژاپن
bawdry شهوت پرستی [غیر مصطلح]
a racist attack حمله ای با غرض نژاد پرستی
chauvinism میهن پرستی از روی تعصب
chauvinism میهن پرستی افراطی شوونیسم
bacchanal الههء باده وباده پرستی
autistic وابسته به خیال پرستی توهمی
aestheticism زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
traditionalism سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
flag waving میهن پرستی بحد افراط وجنون
idealism خیال پرستی مسلک اصالت تصور
flag-waving میهن پرستی بحد افراط وجنون
public spirit خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
humanitarian کسی که نوع پرستی را کیش خود میداند
deistical مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
humanism مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
hedonism فلسفه خوشی پرستی وتمتع ازلذایذ دنیای زودگذر
chauvinism افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
animalism نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
jingo کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
on account of somebody [something] ناشی از
therefrom ناشی از ان
ills ناشی
ill ناشی
resulting ناشی
resulted ناشی
result ناشی
ill- ناشی
skilless ناشی
due ناشی از
emergent ناشی
gauche ناشی کج
Due to ناشی از
even tual ناشی
skill less ناشی
descended ناشی
muffs ناشی
muffing ناشی
resultant ناشی
maladroit ناشی
mala filde ناشی
amateurish ناشی
muffed ناشی
dilettanti ناشی
muff ناشی
dilettante ناشی
dilettantes ناشی
internal ناشی ازدرون
variorum ناشی ازچندمنبع
unskil ناشی بی مهارت
unperfect ناشی نابلد
premune ناشی از جلوگیری
rises ناشی شدن از
stingy ناشی از خست
awkward age سن خامکار [ناشی]
rises ناشی شدن
privative ناشی از محرومیت
jackleg ناشی نادرست
negligent ناشی از بی مبالاتی
sequent منتج ناشی
gaucherie ناشی گری
rhapsodical ناشی از احساسات
issued ناشی شدن
hypostatic ناشی از ته نشینی
issues ناشی شدن
issue ناشی شدن
rise ناشی شدن از
rise ناشی شدن
tisy ناشی از مستی
due to an accident ناشی از یک حادثه
dittographic ناشی ازتکراراشتباهی
irritative ناشی از تحریک
gremie بی تجربه و ناشی
awkward بی لطافت ناشی
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
adipic ناشی ازچربی
emanating ناشی شدن
unfortunate ناشی ازبدبختی
awkwardness ناشی گری
abnerval ناشی از عصب
guttural ناشی از گلو
novice ادم ناشی
novices ادم ناشی
toxic ناشی از زهراگینی
emanated ناشی شدن
emanate ناشی شدن
emanates ناشی شدن
proceed ناشی شدن از عایدات
shear crack ترک ناشی از برش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com