English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
pollster نافر انتخابات
pollsters نافر انتخابات
Other Matches
observers نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
elections انتخابات
election انتخابات
proportional representation انتخابات نسبی
ballot rigging تقلبدر انتخابات
by election انتخابات فرعی
general election انتخابات عمومی
Rigged elections ? انتخابات فرمایشی
Rigged elections . انتخابات قلابی
law of election قانون انتخابات
enfranchize حق رای در انتخابات
bye election انتخابات فرعی
general elections انتخابات عمومی
returning officers سرپرست انتخابات برزن
returning officer سرپرست انتخابات برزن
election supervisory council انجمن نظارت بر انتخابات
election supervisor council انجمن نظارت بر انتخابات
by-election انتخابات میان دورهای
by-elections انتخابات میان دورهای
election of the committee انتخابات هیات رئیسه
genral election انتخابات عمومی برای مجلس
disfranchisement محروم سازی یا محرومیت ازحق انتخابات
canvasser پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
campaigner سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
campaigners سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
beholder نافر
observer نافر
overseer نافر
wardens نافر
looker-on نافر
lookers-on نافر
onlookers نافر
overseers نافر
by stander نافر
trailers نافر
observers نافر
trailer نافر
butler نافر
warden نافر
butlers نافر
onlooker نافر
stewards نافر
intendant نافر
beholders نافر
supervisors نافر
surveillant نافر
viewers نافر
viewer نافر
supervisor نافر
steward نافر
looker on نافر
bailiffs نافر
controller نافر
bailiff نافر
manciple نافر
controllers نافر
spectator بیننده نافر
majordomo نافر خوانسالار
overseer نافر سرپرست
supervisor request درخواست نافر
supervisor engineer مهندس نافر
elevated pole قطب نافر
proctor نافر نایب
proctor نافر امتحان
progress chaser نافر پیشرفت
supervisor call فراخوانی نافر
supervisory program برنامه نافر
supervisory routine روال نافر
supervisory system سیستم نافر
test protectors نافر ازمایشات
nonproductive نافر اور
bystanders بیننده نافر
bystander بیننده نافر
stewards مباشر نافر
steward مباشر نافر
superintendents نافر مباشر
superintendent نافر مباشر
chamberlains نافر مالی
chamberlain نافر مالی
probation officers مامور نافر
probation officer مامور نافر
overseers نافر سرپرست
wardens نافر نگهبان
official receiver عضو نافر
wardens نافر بازرس
warden نافر بازرس
warden نافر نگهبان
tutorial نافر درس دانشجویان
chamberlains نافر پرده دار
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
juries مقامات رسمی نافر
chamberlain نافر پرده دار
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
major-domo نافر خوان سالار
major domo نافر خوان سالار
zenith نقطه قائم بر نافر
controller نافر کنترل کننده
svc فراخوانی نافر یا سرپرست
tutorials نافر درس دانشجویان
jury مقامات رسمی نافر
aircontroller نافر مقدم هوایی
tutor نافر درس دانشجویان
tutored نافر درس دانشجویان
controllers نافر کنترل کننده
tutors نافر درس دانشجویان
stewardess نافر خرج مونث
stewardesses نافر خرج مونث
major-domos نافر خوان سالار
forward air controller نافر مقدم هوایی
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
nadir پای عمود نافر خط ندیر
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
put-up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
visitor بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
visitors بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
parallax اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
suffrage حق رای وشرکت در انتخابات رای
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
embarkation officer افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
vertical circle دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
governed نافذ بودن نافر بودن بر
governs نافذ بودن نافر بودن بر
govern نافذ بودن نافر بودن بر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com