Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
English
Persian
textual critic
ناقد ادبی منقد
Other Matches
reviewer
منقد ادبی
reviewers
منقد ادبی
criticaster
ناقد بی اطلاع
faultfinder
منقد
verbalist
منقد کلمات
bibliographer
منقد ومحقق کتاب
churlishness
بی ادبی
irreverence
بی ادبی
literary
ادبی
lowliness
بی ادبی
impoliteness
بی ادبی
literay
ادبی
misbehaciour
بی ادبی
discourtesy
بی ادبی
clownishness
بی ادبی
indecorousness
بی ادبی
belletristic
ادبی
inurbanity
بی ادبی
moral theology
لاهوت ادبی
apologias
پوزش ادبی
misbehaves
بی ادبی کردن
locus
مثال ادبی
crib
دزدی ادبی
stylistic
ادبی ادیبانه
plagiarizer
دزد ادبی
skit
هجو ادبی
misbehaving
بی ادبی کردن
cribs
دزدی ادبی
cribbing
دزدی ادبی
cribbed
دزدی ادبی
plagiarist
سارق ادبی
miscellanea
جنگ ادبی
literal interpretation
تفسیر ادبی
literarily
بطور ادبی
literary property
حق مالکیت ادبی
analects
گلچین ادبی
analecta
گلچین ادبی
gobbets
گلچین ادبی
gobbet
گلچین ادبی
skits
هجو ادبی
garlands
گلچین ادبی
garland
گلچین ادبی
analecta
قطعات ادبی
florilegium
گلچین ادبی
misbehaved
بی ادبی کردن
plagiarism
دزدی ادبی
to misbehave oneself
بی ادبی کردن
anthology
گلچین ادبی
anthologies
گلچین ادبی
figure of speech
صنایع ادبی
pirating
دزد ادبی
pirates
دزد ادبی
pirated
دزد ادبی
imagery
تشبیه ادبی
pirate
دزد ادبی
piracy
دزدی ادبی
criticisms
نقد ادبی
criticism
نقد ادبی
plagiary
دزدی ادبی
apologia
پوزش ادبی
misbehave
بی ادبی کردن
architectonics
ساختمان اثر ادبی
criticises
نقد ادبی کردن
analects
قطعات ادبی منتخبات
dialogue
مکالمات ادبی و دراماتیک
pirate
دزدی ادبی کردن
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
pirated
دزدی ادبی کردن
criticising
نقد ادبی کردن
criticize
نقد ادبی کردن
dialogues
مکالمات ادبی و دراماتیک
criticizing
نقد ادبی کردن
criticizes
نقد ادبی کردن
criticized
نقد ادبی کردن
criticised
نقد ادبی کردن
stylist
از نظر سبک ادبی
stylists
از نظر سبک ادبی
didactic
یاد دهنده ادبی
pirates
دزدی ادبی کردن
textual critic
نقدگر متون ادبی
textual critic
نقد ادبی متون
bluestocking
دارای ذوق ادبی
bluestockings
دارای ذوق ادبی
pieces
قطعه ادبی یاموسیقی
piece
قطعه ادبی یاموسیقی
chefs-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
chef-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
pirating
دزدی ادبی کردن
stylistic
وابسته به انشای ادبی
He is courteous ( respectful ).
آدم با ادبی است
chef d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
slang
واژه عامیانه وغیر ادبی
epigone
مقلد اثار ادبی و هنری
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
anthologize
گلچین ادبی جمع کردن
morceau
قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
magnum opus
مهمترین اثر ادبی یا هنری
aliterary production
فراورده یا محصول ادبی تالیف
the desk
کار دفتری یا ادبی یاروحانی
cool one's heels
<idiom>
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
plagiarizing
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
set pieces
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
set piece
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
renaissance
دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
plagiarist
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
anthologist
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
architectonic
مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
academical
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
sketchbooks
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
locus classicus
مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
sturm und drang
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
Nothing can excuse such impoliteness.
هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
local colour
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
neoscholasticism
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
parodist
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
pot boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
montage
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
isagogics
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
montages
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
High Renaissance
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
metaphrast
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
scholiast
مفسر مفسر اثار ادبی کهن
association for computers and humanities
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
athenaeum
انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum
انجمن ادبی انجمن دانش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com