English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English Persian
unkempt نامرتب ناهنجار
Other Matches
untidier نامرتب
irregular نامرتب
off the rails نامرتب
unequal نامرتب
out of trim نامرتب
untidy نامرتب
untidily نامرتب
untidiest نامرتب
uneven <adj.> نامرتب
heterogamous پرچمهای نامرتب
larrikin ادم نامرتب
slovenly نامرتب ژولیده
unordered tree درخت نامرتب
raucous خیلی نامرتب
dishevelled اشفته نامرتب
sloppily نامرتب شلخته
disheveled اشفته نامرتب
sloppy نامرتب شلخته
mab نامرتب لباس پوشیدن
knock about نامرتب زندگی کردن
imbroglio قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglios قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
sort effort تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
abnormous ناهنجار
scruffy ناهنجار
scruffiest ناهنجار
scruffier ناهنجار
roughest ناهنجار
rough ناهنجار
surly ناهنجار
agrestic ناهنجار
cacophonous ناهنجار
of a coarse fibre ناهنجار
maladaptive ناهنجار
inurbane ناهنجار
incult ناهنجار
incondite ناهنجار
unnormalized ناهنجار
coarse fibred ناهنجار
backhand ناهنجار
uncouth ناهنجار
abnormal ناهنجار
backhands ناهنجار
nefarious ناهنجار
maladroit ناهنجار
unrefined ناهنجار
inelegant ناهنجار
hetrogeneous ناهمگن ناهنجار
raucous زمخت ناهنجار
maladdress رفتار ناهنجار
excrescences رویش ناهنجار
malformed بدشکل ناهنجار
excrescence رویش ناهنجار
screak صدای ناهنجار
screeck صدای ناهنجار
dissonant ناموزون ناهنجار
lumpiest ناهنجار قلنبه
gruff ناهنجار بدخلق
lumpier ناهنجار قلنبه
lumpy ناهنجار قلنبه
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
rustic manners اطوار روستایی یا ناهنجار
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
haggish بطور ناهنجار کریه
jar لرزیدن صدای ناهنجار
timber صدای خشک ناهنجار
jarred لرزیدن صدای ناهنجار
awkwardly بطور زشت یا ناهنجار
jars لرزیدن صدای ناهنجار
screeches جیغ کشیدن صدای ناهنجار
cacophony صدای ناهنجار و خشن بدصدایی
screech جیغ کشیدن صدای ناهنجار
screeched جیغ کشیدن صدای ناهنجار
screeching جیغ کشیدن صدای ناهنجار
clutters صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
ill favored زشت دارای صورت ناهنجار وزننده
cluttered صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
clutter صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
slob ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
slobs ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
yowl صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowled صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowls صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowling صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com