English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English Persian
misbecome نامناسب بودن برای
Other Matches
dissocial نامناسب برای معاشرت
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
scratch file نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
unhandy ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
unfit نامناسب نامناسب کردن
NetBEUI گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
to act [as somebody] پاسخگو بودن [برای]
just in case برای مطمئن بودن
to stand ready to [+ verb] آماده بودن برای
to stand ready for [+ noun] آماده بودن برای
overtask زیاد سنگین بودن برای
to be clear to somebody برای کسی واضح بودن
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
to be clear to somebody برای کسی مشخص بودن
end in itself <idiom> مکان کافی برای راحت بودن
serve گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
to be congenial to somebody [things] برای کسی سازگار بودن [اشیا]
to be congenial to somebody [things] برای کسی دلپذیر بودن [اشیا]
to be congenial to somebody [things] برای کسی مطبوع بودن [اشیا]
inshrine در حکم مزاریا معبد بودن برای
serves گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
served گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
turn up one's nose at <idiom> ردکردن خوب بودن برای کسی
to be the obvious thing [for somebody or something] آشکار [بدیهی] بودن [برای کسی یا چیزی]
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
to be on-call در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
parking siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
validation بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
freedoms آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
to go down [in a particular way] with somebody برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
stabling siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
malapropos نامناسب
improper نامناسب
maladapted نامناسب
inapt نامناسب
infelicitious نامناسب
inappropriate نامناسب
unsuitably نامناسب
untoward نامناسب
timeless نامناسب
unmeet نامناسب
unhandsome نامناسب
foreign نامناسب
unsuitable نامناسب
misbecoming نامناسب
intestable وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
waiting game صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting games صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
bad break قطع نامناسب
inutile بیهوده نامناسب
incommensurate نارسا نامناسب
bad soil خاک نامناسب
improper نامناسب نادرست
incompatible ناجور نامناسب
misplaced نامناسب نابجا
inopportune بی موقع نامناسب
inadequately بطور نامناسب
mismarriage پیوند نامناسب
ill sorted نامناسب ناجور
unplayable زمین نامناسب
unpleasantness وضع نامناسب
unrighteous ناصالح نامناسب
inappropriate نامناسب ناجور
inconveniently بطور نامناسب
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
verification بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
unapt نامناسب غیر محتمل
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
mismate وصلت نامناسب کردن
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
misalliance اتحاد وائتلاف نامناسب
malinvestment سرمایه گذاری نامناسب
standstill در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
inapplicable غیر قابل اجرا نامناسب
flames ارسال پیام نامناسب به کاربر
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
bad page break قطع یا مکث نامناسب صفحه
flame ارسال پیام نامناسب به کاربر
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alignments قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment قرار گرفتن نامناسب در صفحه
add insult to the injury <idiom> [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carries سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
fixes تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fix تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scramble سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
de scrambler وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
continuity light وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
desqview نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
self- سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
playback rate scale factor نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
belong مال کسی بودن وابسته بودن
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
improperly بطور غلط بطور نامناسب
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
have مالک بودن ناگزیر بودن
owed مدیون بودن مرهون بودن
wanted فاقد بودن محتاج بودن
slouch خمیده بودن اویخته بودن
disagree مخالف بودن ناسازگار بودن
stravage سرگردان بودن بی هدف بودن
owe مدیون بودن مرهون بودن
want فاقد بودن محتاج بودن
disagrees مخالف بودن ناسازگار بودن
discord ناجور بودن ناسازگار بودن
having مالک بودن ناگزیر بودن
disagreed مخالف بودن ناسازگار بودن
abler لایق بودن مناسب بودن
to be due مقرر بودن [موعد بودن]
stravaig سرگردان بودن بی هدف بودن
includes شامل بودن متضمن بودن
consist شامل بودن عبارت بودن از
consisted شامل بودن عبارت بودن از
consisting شامل بودن عبارت بودن از
consists شامل بودن عبارت بودن از
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
precede جلوتر بودن از اسبق بودن بر
slouches خمیده بودن اویخته بودن
include شامل بودن متضمن بودن
moons سرگردان بودن اواره بودن
slouched خمیده بودن اویخته بودن
appertains مربوط بودن متعلق بودن
reside ساکن بودن مقیم بودن
disagreeing مخالف بودن ناسازگار بودن
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
moon سرگردان بودن اواره بودن
owes مدیون بودن مرهون بودن
precedes جلوتر بودن از اسبق بودن بر
pertains مربوط بودن متعلق بودن
governs نافذ بودن نافر بودن بر
appertain مربوط بودن متعلق بودن
pertain مربوط بودن متعلق بودن
ablest لایق بودن مناسب بودن
resided ساکن بودن مقیم بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com