Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (6 milliseconds)
English
Persian
astigmatic
نامنظمی عدسی چشم
Other Matches
fitfulness
نامنظمی
irregularity
نامنظمی
arrhythmic
نامنظمی ضربان نبض
aclinic line
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
eyepiece
عدسی
glass
عدسی
lens
عدسی
lentoid
عدسی
bifocal lens
عدسی
lentiform
عدسی
eyepieces
عدسی
cylindrical lens
عدسی استوانهای
convex lens
عدسی محدب
convex lens
عدسی کوژ
cheese head
سر عدسی در پیچها
optical lens
عدسی نوری
compound lens
عدسی مرکب
concave lens
عدسی مقعر
mushroom head
سر عدسی در پیچ ها
ocular lens
عدسی چشمی
button head
سر عدسی در پیچ ها
convergent lens
عدسی همگرا
convergent lens
عدسی متقارب
objective lens
عدسی شیئی
divergent lens
عدسی متباعد
lensatic
عدسی دار
lenticulation
ایجاد عدسی
lens coating
روکش عدسی
knurled head
سر عدسی اج دار
floating reticle
عدسی مواج
meniscus lens
عدسی هلالی
lenticular
مرکب از عدسی
eye piece
عدسی سر دوربین
electrostatic lens
عدسی الکتروستاتیکی
nummulite
شاهدانه عدسی
electron lens
عدسی الکترونی
electromagnetic lens
عدسی الکترومغناطیسی
object glass
عدسی شیئی
double convex lens
عدسی دو کوژ
objective glass
عدسی شیئی
lenticular
عدسی وار
optical lens
عدسی اپتیکی
divergent lens
عدسی واگرا
wide-angle
عدسی گسترش
wide angle
عدسی گسترش
spherical lens
عدسی کروی
vergency
تقارب عدسی
contact lens
عدسی مماس
contact lens
عدسی بساو
contact lenses
عدسی مماس
contact lenses
عدسی بساو
objectives
عدسی شیئی
objective
عدسی شیئی
focussing
کانون عدسی
focusses
کانون عدسی
focussed
کانون عدسی
focuses
کانون عدسی
focused
کانون عدسی
reticle
عدسی دوربین
lens
عدسی دوربین
focus
کانون عدسی
biconcave lens
عدسی مقعرالطرفین
achromatic lens
عدسی بی رنگ
achromate
عدسی اکروماتیک
double concave lens
عدسی دوکاو
double concave lens
عدسی مقعرالطرفین
concave lens
عدسی کاو
eyepieces
عدسی چشمی
biconvex lens
عدسی دوکوژ
eyepiece
عدسی چشمی
biconcave lens
عدسی دوکاو
lentiform nucleus
هسته عدسی شکل
plano convex lens
عدسی مسطح- محدب
mensicus
عدسی کاو- کوژ
parabolic lens
عدسی سهمی وار
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
plano concave lens
عدسی تخت کاو
plano concave lens
عدسی مسطح- مقعر
plano convex lens
عدسی تخت کوژ
refractor
عدسی نور شکن
relative aperture
ضریب کانونی عدسی
lenticular nucleus
هسته عدسی شکل
anastigmat
عدسی غیر استیگمات
zoomed
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoom
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
focal
مربوط به کانون عدسی
convergent meniscus lens
عدسی هلالی همگرا
biconvex lens
عدسی محدب الطرفین
diverging meniscus lens
عدسی هلالی واگرا
eyepiece
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
double convex lens
عدسی محدب الطرفین
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
lens
بشکل عدسی در اوردن
lens coating
پوشش روی عدسی
eyepieces
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
zooms
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
twinkle box
عدسی هاو یک دیسک چرخان
glass
شیشه ذره بین عدسی
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
trick
درجه بندی عدسی دوربین
lensatic
قطب نمای عدسی دار
linear perspective
پروژکتور دارای عدسی مخطط
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
condenser
الت تقصیر عدسی محدب
focal plane
افق مار بر کانون عدسی
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
periscopic lens
شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
interpupillary
واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
bulls eye
عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com