English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
consolatory نامه تسلی امیز
Other Matches
poison pen نامه بی امضاء وتوهین امیز
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
consolation تسلی
solacement تسلی
cherished تسلی دادن
cherish تسلی دادن
comfort مایه تسلی
comforters تسلی دهنده
comforting مایه تسلی
disconsolate تسلی ناپذیر
comforted مایه تسلی
cherishes تسلی دادن
cherishing تسلی دادن
cheering تسلی بخش
relieves تسلی دادن
relieve تسلی دادن
comforts مایه تسلی
relieving تسلی دادن
consolable تسلی پذیر
comforter تسلی دهنده
consolatory تسلی بخش
booby prizes جایزه تسلی بخش
booby prize جایزه تسلی بخش
solace مایه تسلی ارامش
inconsonlably بطور تسلی نا پذیر
admonitory نصیحت امیز توبیخ امیز
expostulatory سرزنش امیز تعرض امیز
tricky خدعه امیز مهارت امیز
suasive ترغیب امیز تحریک امیز
trickiest خدعه امیز مهارت امیز
trickier خدعه امیز مهارت امیز
gratulant تهنیت امیز تبریک امیز
incriminatory تهمت امیز اتهام امیز
antagonistic خصومت امیز رقابت امیز
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
becalmed ارام کردن تسلی دادن
solace ارام کردن تسلی دادن
rehabilitation اردوگاه استراحت تسلی دادن
becalm ارام کردن تسلی دادن
becalms ارام کردن تسلی دادن
becalming ارام کردن تسلی دادن
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
inconsolably تسلی ناپذیر غیر قابل تسلیت
inconsolable تسلی ناپذیر غیر قابل تسلیت
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
synalepha هم امیز
synaloepha هم امیز
murmurous غر غر امیز
sly شیطنت امیز
slyer شیطنت امیز
sliest شیطنت امیز
slyest شیطنت امیز
sarcastic طعنه امیز
snide کنایه امیز
ironic طعنه امیز
contrarious مخالفت امیز
collusive دسیسه امیز
color mixer رنگ امیز
commendatory تقدیر امیز
competetive رقابت امیز
conciliar توط ئه امیز
conciliative صلح امیز
pacificatory صلح امیز
exaggerative اغراق امیز
imperious تحکم امیز
confusional اغتشاش امیز
superlatives مبالغه امیز
humorous شوخی امیز
scandalous افتضاح امیز
consultatory مشورت امیز
superlative مبالغه امیز
slier شیطنت امیز
corruptive فساد امیز
farcical مسخره امیز
disastrous مصیبت امیز
domineeringly بطورتحکم امیز
doxological ستایش امیز
excusatory پوزش امیز
elusory طفره امیز
encomiastic ستایش امیز
sycophantic تملق امیز
eulogistic ستایش امیز
exaggeratedly بطوراغراق امیز
biting طعنه امیز
exculpatory تبرئه امیز
excomminucative تکفیر امیز
inveterate کینه امیز
conspiratorial توط ئه امیز
dissipative اسراف امیز
ironical طعنه امیز
criminative تهمت امیز
inculpatory تهمت امیز
musing تفکر امیز
malefactors جنایت امیز
malefactor جنایت امیز
exonerative تبرئه امیز
curmudgeonly خست امیز
damnatory لعنت امیز
maledictory لعنت امیز
disapprobatory تقبیح امیز
disapprobatory مذمت امیز
disdianful اهانت امیز
reproachful ملامت امیز
execratory لعنت امیز
ridiculous مسخره امیز
exaggeratory اغراق امیز
plaintive ناله امیز
catastrophic فاجعه امیز
honorific افتخار امیز
honorifics افتخار امیز
apologetic پوزش امیز
magic سحر امیز
provocative تحریک امیز
jocular شوخی امیز
peremptory شتاب امیز
sardonic طعنه امیز
sardonic کنایه امیز
sardonically طعنه امیز
sardonically کنایه امیز
beatific سعادت امیز
sniffy اهانت امیز
diverting تفریح امیز
glamorous طلسم امیز
flattering تملق امیز
educative تربیت امیز
competitiveness رقابت امیز
complimentary تعریف امیز
dogmas عقایدتعصب امیز
speculative احتکار امیز
pejorative تحقیر امیز
insidious دسیسه امیز
burlesques مسخره امیز
burlesque مسخره امیز
pacific مسالمت امیز
slanderous افترا امیز
advised مصلحت امیز
droll مسخره امیز
profane کفر امیز
antagonistic مخالفت امیز
intercessorial شفاعت امیز
competitive رقابت امیز
venturesome مخاطره امیز
abrogative نسخ امیز
affrontive دشنام امیز
partial غرض امیز
amusive تفریح امیز
applausive تحسین امیز
approbative تحسین امیز
unholy کفر امیز
approbatory تحسین امیز
based on private motives غرض امیز
nippy طعنه امیز
derisory استهزاء امیز
calumniatory افترا امیز
caressive نوازش امیز
catastrophical مصیبت امیز
caustically بطورطعنه امیز
censurable انتقاد امیز
affrontive توهین امیز
afflictive مصیبت امیز
dogma عقایدتعصب امیز
absolutory بخشش امیز
acclamatory تحسین امیز
acrimenious تعنه امیز
admissive تصدیق امیز
mysterious اسرار امیز
peaceful صلح امیز
peaceful مسالمت امیز
tolerant مدارا امیز
mythical افسانه امیز
admonitive نصیحت امیز
adulatory تملق امیز
adventurously بطورمخاطره امیز
adversative نقض امیز
affeluo'so a عاطفه امیز
affetionate محبت امیز
perilous مخاطره امیز
expediential مصلحت امیز
gratulatory تهنیت امیز
imprecatory نفرین امیز
imprecatory لعنت امیز
incensive هیجان امیز
intercessory شفاعت امیز
intermedial وساطت امیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com