Dictiornary-Farsi | نامه شما واصل گردید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (14 milliseconds)

English	Persian
i am in receipt of your letter	نامه شما واصل گردید


Other Matches

versailles treaty	گردید
one aircraft was shot down	سرنگون گردید
he was ordered to europe	او باروپاگسیل گردید
he was put to flight	مجبوربفرار گردید
the secret will open to me	خواهد گردید
kaldor criterion	مطرح گردید
contour	خط واصل
he set out for the village	سوی ده رهسپار گردید
hard hyphen	خط تیره واصل
hard space	فاصله واصل
genetically	ازلحاظ پیدایش واصل
contour interval	فاصله خطوط واصل
monogenic	دارای یک ریشه واصل
it came to my knowledge	من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
legs	خط واصل بین دو نقطه شاخه
leg	خط واصل بین دو نقطه شاخه
monogenic	دارای ریشه واصل مشترک
monophyletic	وابسته بیک ریشه واصل
the bill defined his powers	حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
debt discount	تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
pandours or doors	امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
post script	مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent	تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts	بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled	هجو نامه یا توهین نامه افترا
wing spar	عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
certificate	رضایت نامه شهادت نامه
certificates	رضایت نامه شهادت نامه
affidavits	شهادت نامه قسم نامه
written agreement	موافقت نامه پیمان نامه
credential	گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter	روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy	دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential	نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
epistle	نامه
post boy	نامه بر
epistles	نامه
letters	نامه
carrier	نامه بر
manifests	نامه
carriers	نامه بر
letter	نامه
manifesting	نامه
correspoundence	نامه ها
breve	نامه
manifest	نامه
manifested	نامه
marriage contract	عقد نامه
swearing formula	قسم نامه
mailer	نامه رسان
marriage bed	عقد نامه
light list	چراغ نامه
letter writer	نامه نگاری
letter writer	نامه نویس
swamped with letters	غرق نامه
letter writing	نامه نگاری
letters of administration	قیم نامه
the original letter	عین نامه
letters of procurator	وکالت نامه
warrant of attorney	وکالت نامه
letters patent	نامه سرگشوده
letters patent	نامه سرگشاده
letter of recommendation	توصیه نامه
pigeongram	نامه کبوتر
pursuivant	نامه رسان
questionary	پرسش نامه
recognizance	تعهد نامه
recognizance	التزام نامه
passionary	مصیبت نامه
passionary	شهادت نامه
registered letter	نامه سفارشی
road book	راه نامه
packet boat	کشتی نامه بر
statement of a claim	افهار نامه
stemma	نسب نامه
surety bond	تضمین نامه
protocol	پیوند نامه
swearing formula	سوگند نامه
memorandum of understanding	تفاهم نامه
sylva	درخن نامه
tenency agreement	اجاره نامه
protocols	پیوند نامه
bill of lading	بار نامه
bill of sale	بیع نامه
billet doux	نامه عاشقانه
by low	ایین نامه
byelaw	ایین نامه
bylaw	ایین نامه
bylaws	ایین نامه
certificate of incorporation	شرکت نامه
circular letter	نامه اداری
collins	نامه پر سود
concession deed	امتیاز نامه
concessionary agreement	امتیاز نامه
concordat	موافقت نامه
bill of indicment	ادعا نامه
bill of exception	اعتراض نامه
bill of divorce	طلاق نامه
treaties	عهد نامه
treaties	موافقت نامه
treaty	عهد نامه
treaty	موافقت نامه
testimonial	گواهی نامه
testimonial	تصدیق نامه
testimonials	گواهی نامه
testimonials	تصدیق نامه
rental	اجاره نامه
acknowledgment	شهادت نامه
bacchanalian song	ساقی نامه
bail bond	ضمانت نامه
leter of condolenee	تعزیت نامه
corrigenda	غلط نامه
credential	استوار نامه
l/c	اعتبار نامه
lease contract	اجاره نامه
leetter writing	نامه نگاری
letter book	رونوشت نامه
letter de chancellerie	نامه رسمی
letter missive	امر نامه
letter no	نامه شماره 5
letter of a	اگاهی نامه
letter of a	اطلاع نامه
letter of indemnity	ضمانت نامه
letter of indemnity	غرامت نامه
letter of introduction	معرفی نامه
letter of invitation	دعوت نامه
guaranty	ضمانت نامه
genealogical tree	نسب نامه
decameron	داستان نامه
deed of conveyance	صلح نامه
deed of endowment	وقف نامه
deed of gift	هبه نامه
deed of sale	بیع نامه
deed of transfer	انتقال نامه
demand note	مطالبه نامه
epistoler	نامه نویس
escape chit	امان نامه
formulary	دستور نامه
gender tree	شجره نامه
genealogical tree	شجره نامه
letter of recommendation	سفارش نامه
certificate of authority	وکالت نامه
full power of attorney	وکالت نامه
letter of attorney	وکالت نامه
power of attorney	وکالت نامه
power of authority	وکالت نامه
power of procuration	وکالت نامه
letter of reference	معرفی نامه
letter of reference	توصیه نامه
warrant of attorney	اجازه نامه
warrant of attorney	وکالت نامه
certificate of authority	اختیار نامه
full power of attorney	اختیار نامه
power of attorney	اختیار نامه
power of authority	اختیار نامه
power of procuration	اختیار نامه
warrant of attorney	اختیار نامه
certificate of authority	اجازه نامه
full power of attorney	اجازه نامه
letter of attorney	اجازه نامه
power of attorney	اجازه نامه
power of authority	اجازه نامه
power of procuration	اجازه نامه
Are there any letters for me?	من نامه ای ندارم؟
threnddy	سوگ نامه
dictionary	واژه نامه
glossary	واژه نامه
lexicon [dictionary]	واژه نامه
word book	واژه نامه
wordbook	واژه نامه
dictionary	لغت نامه
glossary	لغت نامه
lexicon [dictionary]	لغت نامه
word book	لغت نامه
wordbook	لغت نامه
hear from <idiom>	دریافت نامه
Registered mail.	نامه سفارشی
threnod	سوگ نامه
threnode	سوگ نامه
waybill	بار نامه
waybill	راه نامه
letter of attorney	اختیار نامه
word hoard	لغت نامه
wordbook	واژه نامه
written contract	پیمان نامه
log book	رخداد نامه
log books	رخداد نامه
storybook	داستان نامه
Did you carry (deliver) the letter ?	نامه را بردی یا نه ؟
Letter of recommendation.	توصیه نامه
paeans	پیروزی نامه
genealogical	شجره نامه
family tree	نسب نامه