Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
dead letter
نامه غیر قابل توزیع
Other Matches
distributable
قابل توزیع
dividends
سود قابل توزیع
indisributable
غیر قابل توزیع
dividend
سود قابل توزیع
unserviceable
غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
dividened
سود قابل توزیع بین سهامداران شرکت
open policy
بیمه نامه قابل تغییر
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
t distribution
توزیع تی
repartition
توزیع
distribution
توزیع
dispensation
توزیع
dispensations
توزیع
distributions
توزیع
issued
توزیع
dissemination
توزیع
allotments
توزیع
allotment
توزیع
issues
توزیع
marketing
توزیع
issue
توزیع
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
rotation system
توزیع تناوبی
reinforcement distribution
توزیع ارماتورها
distribution factor
ضریب توزیع
dispatch
توزیع امکانات
demotic distribution
توزیع جمعیت
unit of issue
مبنای توزیع
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
distribute
توزیع کردن
decile
توزیع دهگانه
reseller
توزیع کننده
sample distribution
توزیع نمونه
dispatches
توزیع امکانات
revolving top
استوانه توزیع
dispatched
توزیع امکانات
cumulative distribution
توزیع تجمعی
dealing arrangments
نحوه توزیع
distribution curve
منحنی توزیع
stresses distribution
توزیع تنشها
symmetrical distribution
توزیع متقارن
distributes
توزیع کردن
distributing
توزیع کردن
the two o'clock d.
توزیع ساعت دو
dispensator
توزیع کننده
spatial distribution
توزیع فضائی
distributing point
نقطه توزیع
stress distribution
توزیع تنش
unit of issue
واحد توزیع
uniform distribution
توزیع یکنواخت
unfair distribution
توزیع ناعادلانه
truncated distribution
توزیع ناقص
trade channel
مجرای توزیع
table of distribution
جدول توزیع
distributively
بشکل توزیع
distribution time
زمان توزیع
distribution system
سیستم توزیع
distribution system
شبکه توزیع
distribution ratio
نسبت توزیع
load distribution
توزیع بار
market channels
مجاری توزیع
marketing channel
مجرای توزیع
distribution panel
تابلوی توزیع
wealth distribution
توزیع ثروت
distribution of wealth
توزیع ثروت
normal distribution
توزیع نرمال
distributivity
توزیع پذیری
energy distribution
توزیع انرژی
functional distribution
توزیع اساسی
gauaaian distribution
توزیع گوسی
gaussian distribution
توزیع نرمال
frequency distribution
توزیع بسامد
frequency distribution
توزیع فراوانی
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
indistributable
غیرقابل توزیع
issue commissary
مسئول توزیع
land distribution
توزیع اراضی
fixed system
توزیع ثابت اب
fire distribution
توزیع اتش
equalizing basin
حوضچه توزیع اب
normal distribution
توزیع بهنجار
population distribution
توزیع جمعیت
probability distribution
توزیع احتمال
distribution factors
ضرایب توزیع
qualitative distribution
توزیع کیفی
despatched
توزیع امکانات
dispatching
توزیع امکانات
random distribution
توزیع بی نظم
random distribution
توزیع تصادفی
despatches
توزیع امکانات
poisson distribution
توزیع پواسون
poissan distribution
توزیع پواسن
normal plane
توزیع نرمال
normalized distribution
توزیع بهنجار
optimal distribution
توزیع بهینه
optimal distribution
توزیع ایده ال
income distribution
توزیع درامد
pareto distribution
توزیع پاراتو
distribution of income
توزیع درامد
distribution law
قانون توزیع
distribution function
تابع توزیع
exponential distribution
توزیع نمایی
distribution free
نابسته به توزیع
planck distribution
توزیع پلانک
despatching
توزیع امکانات
cost of distribution
هزینه توزیع
distributors
توزیع کننده
marketing
بازاریابی و توزیع
basic of issue
مبنای توزیع
dispensing
توزیع کردن
dispenses
توزیع کردن
bernoulli distribution
توزیع برنولی
dispensed
توزیع کردن
redistribution
توزیع مجدد
binomial distribution
توزیع دو جملهای
administer
توزیع کردن
distributor
توزیع کننده
angular distribution
توزیع زاویهای
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
distributed
توزیع شده
administers
توزیع کردن
unissued
<adj.>
توزیع نشده
administering
توزیع کردن
administered
توزیع کردن
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
deal
توزیع کردن
dealt
توزیع کردن
deals
توزیع کردن
allotments
تخصیص توزیع
issued
توزیع کردن
issues
توزیع کردن
canonical distribution
توزیع بندادی
issue
توزیع کردن
continuous distributions
توزیع پیوسته
dispense
توزیع کردن
generalized function
توزیع
[ریاضی]
Distribution
توزیع
[ریاضی]
bose distribution
توزیع بوز
allotment
تخصیص توزیع
chi square distribution
توزیع مربع خی
Excess Distribution
توزیع فراوانی
issue commissary
کارپردازی یادفتر توزیع
turnout area
ابخور یک ابگیر توزیع
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
normal distribution
توزیع گوسی
[ریاضی]
normal distribution
توزیع نرمال
[ریاضی]
mark-ups
سود توزیع کننده
issue priority
تقدم توزیع اماد
issue priority
ترتیب تقدم توزیع
normal distribution curve
منحنی توزیع بهنجار
normal bivariate distribution
توزیع دو متغیری نرمال
moment distribution method
روش توزیع لنگر
molecular weight distribution
توزیع وزن مولکولی
marketing area
منطقه توزیع کالا
mark-up
سود توزیع کننده
distribution point
نقطه توزیع اماد
distributions
جدول توزیع اماد
distribution
جدول توزیع اماد
personal distribution
توزیع درامد فردی
distribution system
شبکه توزیع کالا
log normal distribution
لگاریتم توزیع عادی
distributor duct
کانال توزیع کننده
outlets
رانش ابگیر توزیع
outlet
رانش ابگیر توزیع
fermi distribution function
تابع توزیع فرمی
five fundamental economic questions
و چگونه توزیع شود
normal distribution curve
منحنی توزیع نرمال
constant potential distribution
توزیع با ولت ثابت
dispend
توزیع کردن دادن
distribution
پخش
[توزیع]
[اقتصاد]
theory of income distribution
نظریه توزیع درامد
uneven distribution of income
توزیع نابرابر درامد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com